حتما برای شما هم پیش آمده است واژه انقیاد را بشنوید یا مشاهده کرده باشید و از معنی دقیق آن مطلع نباشید، در این مطلب معنی دقیق این کلمه را مرور میکنیم ( انقیاد یعنی چه ? ).
اشتباه تایپی: | hkrdhn |
آوا: | /~enqiyAd/ |
جمع: | انقیادات |
نقش: | اسم |
انقیاد به عربی: | تغلیف |
معنی انقیاد
مترادف و معادل واژه انقیاد:
- اطاعت
- پیروی
- تابعیت
- تبعیت
- تسلیم
- تمکین
- طاعت
- فرمانبرداری
- گردن نهادن
- رام شدن
- مطیع شدن
- فروتنی
( اِ ) [ ع ] =
۱ – (مص م) رام شدن، مطیع شدن
۲ – (اِمص) فرمانبرداری
۳ – فروتنی ج انقیادات
۱. گردن نهادن، مطیع شدن، فرمانبرداری
۲. فروتنی
۳. [قدیمی] خوار و رام شدن
معنی انقیاد در لغتنامه دهخدا
انقیاد [ اِ ] ( ع مص ) گردن دادن و کشیده شدن ستور ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) کشیده شدن ستور ( از اقرب الموارد ) کشیده شدن و تن بدادن ( تاج المصادر بیهقی ) گردن دادن ( صراح اللغة ) کشیده شدن ( مصادر زوزنی ) ( از آنندراج ).
استقاده، گردن نهادن، استسلام، تن دادن ( یادداشت مؤلف ) || خوارو رام شدن ستور ( از منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء )، خاضع و خوار شدن و اطاعت کردن و مذعن شدن ( از اقرب الموارد )، رام شدن ( مصادر زوزنی )، رام شدن و فروتنی نمودن ( آنندراج )
|| روشن شدن راه ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ) || ( اِمص ) اطاعت و فرمانبرداری و رام شدگی ( ناظم الاطباء ) فرمانبرداری ( آنندراج ) ( غیاث اللغات ): حال طاعتداری و انقیاد و متابعت سلطان… بسزا بازگردانید ( تاریخ بیهقی ص 376 ).
سر بخط انقیاد آوردند ( کلیله و دمنه ) به مطاوعت و انقیاد برحسب مراد او کمر بست ( ترجمه تاریخ یمینی ) کمینه بنده از امتثال و انقیاد چاره ندید ( جامعالتواریخ رشیدی ).
– انقیاد نمودن: فرمانبرداری کردن: روی گفتار نیست انقیاد باید نمود ( تاریخ بیهقی ) اصحاب اطراف حکم اصحاب را انقیاد نمودند ( ترجمه تاریخ یمینی ) || فروتنی و خضوع ( ناظم الاطباء ) فروتنی ( آنندراج ).