حتما برای شما هم پیش آمده است واژه « بلاهت » را بشنوید یا مشاهده کرده باشید و از معنی دقیق آن مطلع نباشید، در این مطلب معنی دقیق این کلمه را مرور میکنیم ( بلاهت یعنی چه ?).
متضاد بلاهت: | حکمت، دانایی |
آوا: | /balAhat/ |
اشتباه تایپی: | fghij |
نقش: | اسم |
بلاهت به انگلیسی: | daffiness idiocy |
معنی بلاهت
مترادف و معادل واژه بلاهت:
- ابلهی
- حماقت
- حمق
- سبک مغزی
- سفاهت
- کم خردی
- نادانی
- بی خردی
- بی عقلی
- خریت
- مشنگ بودن
(بَ هَ ) [ ع بلاهة ] (اِمص) =
۱ – کم خردی
۲ – ضعف تدبیر، سستی رأی
از حیث رٲی و عقل ضعیف شدن، نادان شدن، نادانی، کودنی، ضعف عقل.
معنی بلاهت در لغتنامه دهخدا
بلاهت [ ب َ هََ ] ( از ع ، اِمص ) بلاهة، کم عقل بودن در امورات دنیا ( غیاث اللغات )، بی عقلی، نادانی، حماقت، گولی ( ناظم الاطباء ) سلیم دلی ( بحرالجواهر )، ابلهی، کم خردی، ساده دلی، حمق، غباوت، رعونت، سفه، سخافت، کانائی، و رجوع به بلاهة شود || ضعف و سستی در رأی و تدبیر ( ناظم الاطباء ).
بلاهة [ ب َ هََ ] ( ع مص ) ابله شدن ( از منتهی الارب ) ضعیف شدن عقل و خرد ( از اقرب الموارد ) بَلَه و رجوع به بله شود || درماندن از حجت: بله عن حجته ( از منتهی الارب ).
بلاهة [ ب َ هََ ] ( ع اِ ) نادانی، سلیم دلی، نیک نهادی، خوشخوئی بی بدی ( منتهی الارب )، بلاهت، بَلَه، و رجوع به بلاهت و بله شود.
معنی ابله در لغتنامه دهخدا
ابله [ اَ ل َه ْ ] ( ع ص ) خویله، سرسبک ( مهذب الاسماء ) کم خرد، گول، دند، کذَر ( فرهنگ اسدی ) کانا، نادان، سلیم القلب، سلیم.غدنگ، کاک، فغاک، هزاک، سلیم دل، بی تمیز، ناآگاه، کم عقل، نابخرد، خر، گاو، لهنه، دنگل، ریش گاو، پپه، پخمه، چُلمن، گاوریش، *** خر، بی مغز، کمله، کالوس، کالیوه، دنگ، لاده، غت، غتفره، غدفره، غراچه :
ابله و فرزانه را فرجام خاک
جایگاه هر دو اندر یک مغاک (رودکی)
چنانکه اشتر ابله سوی کنام شده
ز مکر روبه و زاغ و ز گرگ بی خبرا (رودکی)
که این مرد ابله بماند بجای
هر آنگه که بیند کسی در سرای (فردوسی)
هر آنکس که دل بندد اندر جهان
هشیوار خوانَدْش از ابلهان (فردوسی)
بدو گفت با دانشی پارسا
که گردد بر او ابلهی پادشا (فردوسی)
مطالب پیشنهادی
بلاهت یعنی چه ?
بلاهة در زبان فارسی کهن خیلی کاربرد داشته
ممنون که این مطلب را گردآوری کردید
معنی بلاهت
بلاهت به معنای نادانی، کودنی، ضعف عقل و فقدان هوش است. فردی که بلاهت از او سر بزند، معمولاً در تصمیمگیریها و رفتارهای خود، عقل و منطق را کنار میگذارد و به جای آن از احساسات یا اطلاعات نادرست پیروی میکند.
مترادفهای بلاهت:
حماقت
ابلهی
کندذهنی
جاهلیت
متضادهای بلاهت:
هوش
عقل
دانایی
ذکاوت
کاربرد بلاهت در جمله:
کارهای بلاهتآمیز او باعث شد همه از او دور شوند.
بلاهت انسانها همیشه باعث ایجاد مشکلات بزرگ شده است.
او با بلاهت تمام، به حرفهای هر کسی گوش میداد.