حتما برای شما هم پیش آمده است واژه رمیده را بشنوید یا مشاهده کرده باشید و از معنی دقیق آن مطلع نباشید، در این مطلب معنی دقیق این کلمه را مرور میکنیم ( رمیده یعنی چه ? ).
فهرست مطالب
معنی رمیده
مترادف و معادل واژه رمیده:
- فراری
- گریزان
- ترسیده و گریخته
- احتراز کرده بسبب نفرت و کراهت
- رمیده دل = پریشان دل
آوا: | /ramide/ |
اشتباه تایپی: | vldni |
نقش: | صفت |
معنی رمیده در لغتنامه دهخدا
رمیده [ رَ دَ / دِ ] ( ن مف / نف ) رم زده، رم خورده، رم دیده، رم کرده ( آنندراج ) ترسیده، هراس دیده، متوحش، دورشده از وحشت و کراهت:
چه کردم که از من رمیده شدند
همه خویش و بیگانه بر خیرخیر (ناصرخسرو)
از ما رها شدی دگری را رهی شدی
از ما رمیده با دگری آرمیده ای (شهره آفاق از صحاح الفرس )
امیر همچو شبان باشد و سپه چو رمه
(قطران)
شود رمیده رمه چون شود گرفته شبان
مکر است بیشمار و دها مر زمانه را
من زو چنین رمیده ز مکر و دها شدم (ناصرخسرو)
که رفت بر ره فرمان تو کز آن فرمان
رمیده بخت بفرمان او نیامد باز (سوزنی)
|| آشفته و پریشان، مضطرب و مغموم و آزرده ( ناظم الاطباء ) :
دلم رمیده لولی وشی است شورانگیز
دروغ وعده و قتال وضع و رنگ آمیز (حافظ)
|| خشمناک || دارای نفرت ( ناظم الاطباء ).
فرهنگ عمید:
رم کرده، گریخته.
رمیدن یعنی چه ?
مترادف و معادل واژه رمیدن:
- دورشدن
- رمش
- رم کردن
- ترسیدن
- فرار کردن
- احتراز کردن
- گریختن
- گریزان شدن
- استیحاش
- وحشت کردن
- دوری گزیدن
رمیدن در لغتنامه دهخدا
رمیدن [ رَ دَ ] ( مص ) نفرت گرفتن، احتراز نمودن بواسطه نفرت و کراهت، شمیدن، انحیاش، استنفار، نفار، نفور:
رمیدنداز آن پهلو نامور
دلاور بیامد بنزدیک در. (فردوسی)
رمیدند از او رزمسازان چین
شده خیره سالار توران زمین (فردوسی)
به خوردن چو کردند سویش بسیچ
رمیدند از وی نخوردند هیچ (فردوسی)
پرخاش مکن سخن بیاموز
از من چه رمی چو خر ز قسور (ناصرخسرو)
از من چو خر ز شیر مرم چندین
ساکن سخن شنو که نه سکینم (ناصرخسرو)
یار مار است چون روی بدرش
مار یار است چون رمی ز برش (سنائی)
|| پریدن از بیم، دور شدن با وحشت، دور شدن جانوری با وحشت از چیزی یا کسی یا حیوانی دیگر، ترسان شدن و آشفته و پریشان شدن حیوان از چیزی یا کسی و یا حیوانی نادیده و غیرعادی:
– از جای رمیدن: پریدن از بیم و ترس ( ناظم الاطباء ذیل رمیدن ).
|| آشفته و پریشان شدن || مضطرب گشتن || بیهوش شدن.
معنی رمیدن در لغتنامه معین
(رَ دَ ) (مص ل) =
۱ – ترسیدن و گریختن
۲ – نفرت داشتن
فرهنگ عمید:
رم کردن، ترسیدن و گریختن: نتابد سگ صید روی از پلنگ / ز روبه رمد شیر نادیده جنگ (سعدی۱: ۷۵ ).
مطالب پیشنهادی
رمیده یعنی چه ?