حتما برای شما هم پیش آمده است واژه « تام الاختیار » را بشنوید یا مشاهده کرده باشید و از معنی دقیق آن مطلع نباشید، در این مطلب معنی دقیق این کلمه را مرور میکنیم ( تام الاختیار یعنی چه ?).
فهرست مطالب
معنی تام الاختیار
مترادف و معادل «تام الاختیار»:
- با اختیار کامل
- آنکه اختیار کامل در امری دارد
- شخصی که قدرت تصمیم گیری کامل دارد
- اجازه اتخاذ هر تصمیمی در یک مورد
آوا: | /tAmmol~extiyAr/ |
نقش: | صفت |
اشتباه تایپی: | jhl hghojdhv |
تام الاختیار به انگلیسی: | fully authorzed plenipotentiary dictatorship |
معنی تام الاختیار در لغتنامه معین:
(مُّ لْاِ ) [ ع ] (ص مر) آن که اختیار کامل در امری دارد.
تام یعنی چه ?
مترادف و معادل واژه تام:
- تمام
- تمامیت
- جامع
- کامل
- مستوفا
- مطلق
- کمال یافته
متضاد تام: | غیرتام، ناقص |
آوا: | /tAmm/ |
تام به انگلیسی: | complete full absolute integral plenary total |
معنی تام در لغتنامه دهخدا
تام ( ص ) بمعنی بسیار کم و بغایت اندک، و رجوع به انجمن آرا و آنندراج و شرفنامه منیری و فرهنگ جهانگیری و ناظم الاطباءشود. بمعنی اندک بزبان طوس لیکن مشهور سوتام است و آنرا سوتام نیز گویند، || ناتوان و ضعیف.
تام [ م م ] ( ع ص ) چیزی که اجزاء آن کامل باشد، تمام، درست، ضد ناقص، و رجوع به منتهی الارب و غیاث اللغات و برهان و فرهنگ جهانگیری و آنندراج و انجمن آرا و فرهنگ نظام و ناظم الاطباء شود:
– || ماهی که ایام آن سی روز باشد. ( اقرب الموارد ).
– اسم تام: در اصطلاح نحو اسم مبهمی را نامند که به یکی از چهار چیز تمام شود: تنوین. نون تثنیه. نون شبیه به نون جمع و اضافه. مثال تنوین مانند «رطل » در این جمله : عندی رطل زیتاً. مثال نون تثنیه مانند «منوان » در این جمله: عندی منوان سمناً، مثال نون شبیه به نون جمع مانند «عشرون » در این جمله : عندی عشرون درهما و مثال اضافه مانند «قدر راحة» در این جمله : مافی السماء قدر راحة سحابا.
– فعل تام ؛ مقابل فعل ناقص، فعلی که فاعل گیرد، مقابل فعل ناقص که دارای اسم و خبر است.
|| نزد شعرا بیتی است که نیمه آن نیمه دایره را استیفا کند. بیتی باشد که اجزاء صدر آن بر اصل دایره باشد اگرچه بعضی ازاحیف که بحشو تعلق دارد به عروض آن راه یافته باشد.
|| در اصطلاح محاسبان عددی است که مجموع اجزاء آن مساوی با آن عدد باشد. اجزاء عدد را چون جمعکنند اگر مثل او باشد آن را تام و عدد تام خوانند همچو شش که اجزای او را که نصف و ثلث و سدس بود چون جمع کنند مثل او باشد و اگر زیادت باشد آن را عدد زائد خوانند همچو دوازده که اجزاء او نصف است و ثلث و ربع و سدس و این مجموع پانزده است و اگر کمتر باشد عدد ناقص است همچو چهار که نصف و ربع اجزای اویند از او کمتر باشد.
|| در نزد حکما کلمه تام اطلاق بر کامل شود.
تأم [ ت َءْم ْ ] ( ع مص ) دوگانه تار و پود بافتن جامه را || روشی آوردن اسب بعد روشی، مجی الفرس جریاً بعد جری).
واژه تام در اشعار فارسی
ناتام در این جایت آوریدند
تا روزی از اینجا برون شوی تام (ناصرخسرو)
گشته بدو تام نام احمد و حیدر
بارخدای جهان تمام تمامان (ناصرخسرو)
ز ده دشمن کمندش خام تر بود
ز نه قبضه خدنگش تام تر بود (نظامی)
– مه تام و ماه تام: کنایه از بدر است :
برآمد سیه چشم گلرخ ببام
چو سرو سهی بر سرش ماه تام (فردوسی)
انگشت نمای خلق بودم
مانند هلال از آن مه تام (سعدی)
معنی تام در لغتنامه معین
(مّ ) [ ع ] (ص) تمام، کامل.
فرهنگ عمید:
تمام، کامل.
( صفت ) چیزی که اجزای آن کامل باشد تمام کامل .
دوگانه تار و پود بافتن جامه را، یا روشی آوردن اسب بعد روشی .
اختیار یعنی چه ?
مترادف و معادل واژه اختیار:
- انتخاب
- برگزینی
- اجازه
- گزینش
- تصرف
- آزادگی
- آزادی
- تفویض
- توانایی
- آزادکامی
- چاره داری
- غلبه
- قدرت
- متضاد واژه اختیار: اجبار
/~extiyAr/
مطالب پیشنهادی
- التفات یعنی چه ?
- مباشر یعنی چه ?
- منظبط یعنی چه ?
- رمیده یعنی چه ?
- مثنا یعنی چه ?
- عرض کردن به انگلیسی ?
تام الاختیار یعنی چه ?