حتما برای شما هم پیش آمده است واژه اباحه را بشنوید یا مشاهده کرده باشید و از معنی دقیق آن مطلع نباشید، در این مطلب معنی دقیق این کلمه را مرور میکنیم ( اباحه یعنی چه ? ).
فهرست مطالب
معنی اباحه
مترادف یا معادل واژه اباحه:
- مباح کردن
- حلال دانستن
- جایز شمردن
- روا دانستن
- اعتقادی نداشتن
- انجام محّرمات را جایز دانستن
آوا: | /~ebAhe/ |
اشتباه تایپی: | hfhpi |
نقش: | اسم |
اباحه گری یعنی چه:
طرفداران اباحه گری معتقدند که اباحه، همانا عدم منع عقلی و شرعی از فعل یا ترک فعل است. در این مشرب فکری، اباحه به همه منهیات راه می یابد و تنها تعیین کننده منهیات و مکروهات و اصول اخلاقی و ارزش ها نه شرع مقدس بلکه عقل عملی و شرایط اجتماعی است و شرع مقدس در این میان سهمی ندارد.
اباحه در لغتنامه دهخدا
اباحه [ اِ ح َ ] (ع مص) رجوع به اباحت شود.
- مشترک دانستن اموال و املاک
- ( مصدر ) مباح کردن حلال کردن جایز دانستن مقابل تحریم حرام کردن
- ( اسم ) جواز روایی
- عبارتست از نداشتن اعتقاد بوجود تکلیف و روا داشتن ارتکاب محرمات
معنی اباحه در فرهنگ عمید
۱- مباح کردن، حلال دانستن، جایز شمردن، روا دانستن.
۲- مشترک دانستن اموال و املاک.
مباح یعنی چه ?
مترادف و معادل واژه مباح:
- جایز
- حلال
- روا
- شایست
- انجام پذیر
- سزاوار
متضاد مباح: | مکروه |
آوا: | /mobAh/ |
مباح به انگلیسی: | permissible impunible open to anyone belonging to no one allowable |
معنی مباح در لغتنامه دهخدا
مباح [ م ُ ] ( ع ص ) ( از «ب وح » ) روا و جائز، خلاف محظور، حلال داشته شده و جایز داشته شده، مباحات جمع آن، حلال کرده شده. مجاز و شایان و… مشروع، حلال داشته شده. جایز دانسته، روا، حِل، حلال ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ) :
می ِ جوشیده حلال است سوی ِ صاحب رأی
شافعی گوید شطرنج مباح است بباز (ناصرخسرو)
ثنا و شکر تو گویم همی بجان و به دل
که نیست شکر و ثنا، جز ترا حلال و مباح (مسعودسعد)
کتب علم گنج روحانی است
سوی عالم مباح بفرستد (خاقانی)
|| ( اصطلاح فقهی ) آنچه که متساوی الطرفین باشد، بی حکمی است و مقابل مندوب ، مکروه ، حلال ، حرام و واجب است. و امری است که فعل و ترک آن متساوی الطرفین باشد، هر کاری که فعل و ترک آن مساوی وبی تفاوت باشد، و رجوع به واجب و نفائس الفنون، علم اصول و موافقات شود.
– مباح بودن خون کسی، که در ریختن آن دیتی لازم نیاید. که شرعاً کسی در ریختن آن مؤاخذ نباشد : حجت برگرفتند که اگر او را معاونی باشد خون او مباح بود. ( فارسنامه ابن البلخی ص 119 ).
پیش درویشان بود خونت مباح
گر نباشد در میان مالت سبیل (سعدی گلستان)
مباح در لغتنامه معین
(مُ ) [ ع ] (ص) روا، مجاز
فرهنگ عمید:
۱. (فقه ) ویژگی فعل بدون حُکم
۲. حلال کرده شده، جایز، حلال، روا
اباحه در فقه
«اباحه»به معنای آزاد بودن و رخصت داشتن مکلّف در انجام دادن یا ترک فعل است.به عبارت دیگر:اباحه در جایی است که نه انجام دادن فعل ترجیح دارد و نه انجام ندادن آن و یا اگر هم هر کدام از انجام دادن یا ترک فعل دارای مصلحت و مفسده ای باشند،مصلحت و مفسده به یک اندازه است به گونه ای که مکلّف مخیر است هر طرف را می خواهد اختیار نماید.
اباحه اخص
«اباحۀ اخص»در جایی است که رخصت مکلّف در انجام دادن یا ترک فعل ناشی از نظر شارع مبنی بر ترجیح نداشتن انجام دادن یا ترک فعل باشد.بنابراین،اباحه به معنای اخص از احکام تکلیفی است.
اباحه اضطراری
«اباحۀ اضطراری»زمانی است که مکلّف در تنگنا قرار می گیرد و همین در تنگنا قرار گرفتن و اضطرار موجب می شود که شارع مقدّس حکم به اباحۀ انجام دادن یا ترک یک فعل نماید.مثال:خوردن گوشت حیوان حرام گوشت یا حیوانی که بر اساس موازین شرعی ذبح نشده(میته)حرام است؛
ولی اگر انسانی از نظر تأمین مواد غذایی مورد نیاز به گونه ای در تنگنا قرار گیرد که حفظ جانش متوقّف برخوردن از آن گوشت حرام باشد،از نظر شرع مجاز است و می تواند از آن گوشت بخورد.
اباحه اعم
«اباحۀ اعم»عبارت است از ترخیص و عدم الزام از جهت انجام دادن یا ترک فعل؛به بیان دیگر:در اباحه به معنای اعم،نه در جانب انجام دادن فعل الزام وجود دارد و نه در جانب ترک فعل.
-نکته:نظر به این که در اباحه به معنای اعم،هیچ کدام از دو طرف انجام دادن یا ترک فعل همراه با الزام نیست،دایرۀ شمول این قسم از اباحه علاوه بر افعال مباح،افعال مستحب و مکروه را نیز در برمی گیرد زیرا در مستحبّات و مکروهات نیز الزام وجود ندارد.
اباحه اقتضایی
«اباحۀ اقتضایی»یکی از اقسام اباحه به معنای اخصّ بوده و در جایی است که شارع مقدّس،منشأ و ملاکی را لحاظ نموده و به اعتبار آن،حکم به اباحۀ انجام دادن یا ترک یک فعل نماید.مثال:به دست آوردن احکام شرعی باید از راه های علم آور و قطعی باشد ولی شارع مقدّس به جهت تسهیل و آسان تر شدن کار برای مکلّفین،استناد و تکیه و اعتماد بر راه های خاص مانند عمل به خبر واحد را نیز اجازه داده است و این در حالی است که خبر واحد همیشه موجب حصول قطع و یقین نمی شود.
اباحه شرعی
«اباحۀ شرعی»هنگامی است که رخصت و تخییر مکلّف در انجام دادن یا ترک فعل،ناشی از نظر شارع مبنی بر یکسان بودن مصلحت انجام دادن یا ترک آن فعل باشد.
اباحه ظاهری
«اباحۀ ظاهری»در جایی است که مکلّف نسبت به حکم واقعی شارع یا عقل جاهل است و در مقام عمل متحیر و سرگردان مانده.در چنین مواقعی برای رفع حیرت و سرگردانی مکلّف،انجام دادن یا ترک یک فعل به استناد حکم شرع و یا عقل مباح دانسته می شود.
مثلاً در مورد یک حکم شرعی دو روایت که از جهت اعتبار یکسان هستند به دست مکلّف می رسد در حالی که یک روایت انجام دادن یک عمل را واجب دانسته و روایت دیگر،انجام دادن همان عمل را غیر واجب؛در این صورت مکلّف اختیار دارد به هر کدام از این دو روایت عمل نماید.
اباحه عقلی
«اباحۀ عقلی»در جایی است که عقل به یکسان بودن مصلحت انجام دادن فعل و یا ترک آن حکم می کند و به استناد حکم عقل،مکلّف مخیر است بین انجام دادن یا ترک فعل.
اباحه غیر اقتضایی
«اباحۀ غیر اقتضایی»،آن اباحه ای است که ناشی از فقدان ملاک برای الزام مکلّف بر انجام دادن فعل یا ترک آن باشد و یا این که؛انجام دادن فعل مصلحت دارد و ترک آن نیز مفسده دارد امّا مصلحت انجام دادن و مفسدۀ ترک به یک اندازه است و هیچ کدام بر دیگری ترجیح ندارد در نتیجه،مکلّف آزاد است و می تواند آن فعل را انجام دهد یا ترک نماید.
اباحه واقعی
«اباحۀ واقعی»در مقابل«اباحۀ ظاهری»بوده و در جایی است که انجام دادن یا ترک یک فعل با قطع نظر از حالت اضطرار و حالت شک و…مباح باشد.مانند مباح بودن نوشیدن آب در حالت عادی.
از نظر اصولیین،انتظار حصول فعل از سوی مکلّف«ابتلا»و عدم انتظار حصول فعل«عدم ابتلا»است.
همۀ اصولیین قبول دارند که امر و نهی مشروط جایز است و مانعی ندارد که شارع مقدّس امر و نهی خود را مشروط به حصول شرطی نماید.
فکر میکردم یعنی بی ادبی کردن
ممنون که آموزش میدید