حتما برای شما هم پیش آمده است کلمه « قورخانه » را بشنوید یا مشاهده کرده باشید و از معنی دقیق آن مطلع نباشید، در این مطلب معنی دقیق این کلمه را مرور میکنیم ( قورخانه یعنی چه ?).
فهرست مطالب
معنی قورخانه
مترادف و معادل واژه قورخانه:
- اسلحه خانه
- زرادخانه
- محل ساختن و تدارک اسلحه و ساز و برگ جنگی در عهد صفویه تا قاجاریه
اشتباه تایپی: | r,vohki غورخانه |
آوا: | /qurxAne/ |
نقش: | اسم |
قورخانه به عربی: | ترسانة مستودع السلاح |
قورخانه به انگلیسی: | arsenal, armory |
قورخانه در لغتنامه دهخدا
قورخانه [ن َ / ن ِ ] ( اِ مرکب ) زرادخانه، اسلحه خانه و جای ساختن اسلحه ( فرهنگ نظام ) رجوع به قور و قوران شود.
(نِ ) [ تر – فا ] (اِمر)کارخانة اسلحه – سازی.
زرادخانه، اسلحه خانه.
قورچی در لغتنامه دهخدا
قورچی (ترکی، ص مرکب، اِ مرکب) از قور مخفف قوران بمعنی سلاح و چی. سلاح دار ( سنگلاخ ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) رئیس جبه خانه. جبه پوش ( ناظم الاطباء ) و در لغات ترکی قورچی بمعنی اهتمام کننده دربار پادشاه نوشته شده ( آنندراج ).
تلفظ صحیح آن ابتدا بایستی کرچی باشد که بمعنی تیرانداز ( با کمان ) است از ریشه کر «ترکش دار» ( سازمان اداری حکومت صفوی بنقل از مقدمه الادب پوپ چ لنینگراد 1938 م ص 445 و دلاواله ص 766 تحت نام Corci ).
قورچیان یعنی بازماندگان سواران عشیره ای و ایلیاتی سابق، آنان مانند مخازن اسلحه متحرک به کمان وتیر و شمشیر و خنجر و تبر و سپر مسلح بودند. کلاه اصلی این جنگجویان ترکمان که بهمان مناسبت نام قزلباش گرفته بودند کلاهی سرخ بود، دارای زرهی زنجیردار که بر گونه ها می افتاد.
سبیل های بلند نیز از مشخصات قورچیان بود ( سازمان اداری حکومت صفوی ): در همان روز قورچیان در عمارت پادشاهی وی را [ ابونصر طبیب ] با سوء احوال بقتل آوردند ( نامه دانشوران ).
قورچی ( اِخ ) شاه محمد، شعر فارسی و ترکی را خوب میگوید، این مطلع او راست :
بقصد خون من برخاست باهر کس که بنشستم
بجان من بلایی راست شد با هرکه پیوستم ( مجالس النفائس ص 167 )
معنی قورچی در لغتنامه معین
[ تر ] (ص مر ) رییس اسلحه خانهفرهنگ عمید
سرباز مسلح
قورچی باشی در لغتنامه دهخدا
قورچی باشی ( ترکی، اِ مرکب ) ( از: قور، سلاح + چی، علامت فاعلی + باش ، سر و «ی » حرف اضافه ) رئیس سلاح داران و داروغه اسلحه خانه.
قورچی باشی یکی از مناصب شاهان صفویه بوده است. در سازمان اداری حکومت صفوی ص 85 آمده : قورچی باشی ازلحاظ مقام و نفوذ پس از وزیر اعظم قرار داشت.
تذکرةالملوک او را عمده ترین «امرای ارکان دولت باهره » میداند، ولی وزیر اعظم در حقیقت عمده ترین رکن بشمار میرفته است.
در زمان سابق هنگامی که ایران قشون دایمی نداشت، قورچی باشی در واقع بمنزله وزیر جنگ بشمار میرفت و لقب و عنوان معمولی او امیرالامراء بود.
اقسام قورچیان که قورچی باشی آنان را مأمور ادارات مختلف میکند. از این قرار است: مندیل قورچیسی، قورچی دستار ( دستاردار ) قیلیچ قورچیسی، قورچی شمشیر ( شمشیردار ) خنجرقورچیسی، قورچی خنجر ( خنجردار ) کمان قورچیسی، قورچی کمان ( کمان دار ).
نیزه قورچیسی، قورچی نیزه ( نیزه دار ) صَدَق قورچیسی، قورچی ترکش ( ترکش دار ). قلقن قورچیسی، قورچی سپر ( سپردار ) کیبیم قورچیسی، قورچی زره ( زره دار ).
پهله قورچیسی، قورچی دستکش ( پهله دار ) باشماق قورچیسی، قورچی کفش ( پای افزاردار ). جام قورچیسی ، قورچی جام ( پیاله دار ) هازیرقورچیسی، قورچی براغ ( رکابدار ) جلوقورچیسی، قورچی دهانه یا جلو ( جلودار ) قورچی اجرلو، گروهی صدتنی بودند که وظایف ژاندارمری را به عهده داشتند ( سازمان اداری حکومت صفوی صص 88-89 ).
قورچی باشی ( اِخ )قصبه ای است از دهستان دالائی بخش خمین شهرستان محلات، سکنه آن 2341 تن، آب آن از قنات. محصول آن غلات، بنشن، پنبه، چغندر قند، انگور، بادام و شغل اهالی زراعت و صنایع دستی زنان آنجا قالیچه بافی است. این ده دبستان دارد. مزرعه ارمنی نشین جزء این ده است. راه فرعی به خمین دارد ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1 ).
قوران در لغتنامه دهخدا
قوران ( ترکی ، اِ ) سلاح. قور. ( سنگلاخ ) رجوع به قورخانه شود.
قوران [ ق َ ] ( اِخ ) موضعی است ( منتهی الارب ) وادیی است و میان آن و سوراقیه چند فرسنگ فاصله است. این وادی دارای چاههای آب گوارا و باغهای نخل و درختان دیگر است و در آن دهی است بنام ملحاء ( از معجم البلدان ).
مطالب پیشنهادی
قورخانه یعنی چه ?