حتما برای شما هم پیش آمده است اصطلاح »سکندری خوردن» را بشنوید یا مشاهده کرده باشید و از معنی دقیق آن مطلع نباشید، در این مطلب معنی دقیق این کلمه را مرور میکنیم ( سکندری خوردن یعنی چه ? ).
معنی سکندری خوردن
مترادف و معادل سکندری خوردن:
- لغزیدن
- سرنگون شدن
- سِکَندَریدَن= سکندری خوردن
اشتباه تایپی: | s;knvd o,vnk |
فارسی به عربی: | زلة , سفرة |
سکندری خوردن به انگلیسی: | founder trip stumble |
( ~ دَ ) (مص ل) با سر به زمین آمدن.
(س کَ دَ ) (اِ) لغزیدن، به سر درآمدن.
معنی سکندری خوردن در لغتنامه دهخدا
سکندری خوردن [ س ِ ک َ دَ خوَرْ / خُرْ دَ ] ( مص مرکب ) بسر درآمدن چه سکندر بزبان رومی سر را گویند ( غیاث ):
نصیب قسمت من کرد جوهری اسبی
(جوهری)
که نیست روزی او جز سکندری خوردن
سکندر در لغتنامه دهخدا
سکندر [ ] ( اِخ ) دهی جزء دهستان پشت گدار بخش حومه شهرستان محلات، دارای 300 تن سکنه است. آب آن از چشمه سار و محصول آن غلات، بنشن، صیفی، انگور، سیب زمینی و بادام است..
سکندر [ س ِ ک َ دَ ] ( ص ) سرنگون و معلق || ( اِ ) نوعی از بازی که کف دستها را بر زمین نهاده و پاها را بلند کرده راه روند.
سکندر [ س ِ ک َ دَ ] ( اِخ ) مخفف اسکندر.
– سکندرشکوه :
سکندر شکوهی که در جمله ساز
شکوه سکندر بدو گشت باز (نظامی)
– سکندرصفات :
هزار جان سکندرصفات خضرصفا
نثار چشمه حیوان جام او زیبد (خاقانی)
– سکندرکش :
سمندی نگویم سکندرفشی
سمندرفشی نه سکندرکشی
– سکندرگوهر :
دارای گیتی داوری خضر سکندر گوهری
عادل تر از اسکندری کو خون دارا ریخته (خاقانی)
– سکندرمحافل ؛ پادشاهی که بارگاه وی مانند بارگاه سکندر است.
– سکندرمنش :
خضر سکندرمنش چشمه رای
قطب رصدبند مجسطی گشای (نظامی)
– سکندرموکب :
سکندر موکبی دارا سواری
ز دارا و سکندر یادگاری (نظامی)
– سکندروار :
دلم گرد لب لعلت سکندروار میگردد
نگویی آخر ای مسکین فراز آب حیوان آی. (سعدی)
مطالب پیشنهادی
- یغما یعنی چه ?
- قهقرا یعنی چه ?
- چندش یعنی چه ?
- قورخانه یعنی چه ?
- استحاله یعنی چه ?
- هم خانواده تخریب چیست ?
سکندری خوردن یعنی چه ?