حتما برای شما هم پیش آمده است کلمه « تفویض » را بشنوید یا مشاهده کرده باشید و از معنی دقیق آن مطلع نباشید، در این مطلب معنی دقیق این کلمه را مرور میکنیم ( تفویض یعنی چه ?).
فهرست مطالب
معنی تفویض
مترادف و معادل واژه تفویض:
- تسلیم
- نقل وانتقال
- واگذاری
- سپردن
- واگذار کردن
- واگذاشتن
- اختیار
- سپردن
آوا: | /tafviz/ |
متضاد تفویض: | جبر |
اشتباه تایپی: | jt,dq |
نقش: | اسم |
جمع تفویض: | تفویضات |
تفویض به عربی: | استثمار استقالة |
تفویض به انگلیسی: | devolution resignation cession handing over abdication submission |
معنی تفویض در لغتنامه دهخدا
تفویض [ ت َ ] ( ع مص ) کار با کسی گذاشتن، کار به کسی بازگذاشتن، بازگذاشتن کار بر کسی، حاکم گردانیدن کسی را در امری، سپردن و بازگذاشتن کار خود به کسی یا بخدا، واگذاری وتسلیم، سپردگی، اختیار مقابل جبر.
– تفویض بخدا: توکل بخدا و پناه بخدا، تسلیم بخدا.رجوع به تفویض کردن شود.
|| زن دادن بی دست پیمان.
(تَ ) [ ع ] (مص م) واگذار کردن، سپردن
۱- واگذار کردن، کاری یا چیزی را به کسی واگذاشتن و سپردن
۲- (تصوف ) واگذار کردن تمام کارهای خود به خداوند توسط سالک که بالاتر از توکل است
۳- (فلسفه ) = اختیار
تَفویض اختیار
تَفویض اختیار (enabling act) : واگذاری حکم قانونی به شخص حقیقی یا مؤسسه ای با دادن قدرت یا اختیار انجام کارهای خاص.
منظور این است که یک فرد، اختیار در یک عمل یا یک تصمیم گیری را به فرد دیگری واگذار کند.
تفویض کردن در لغتنامه دهخدا
تفویض کردن [ت َ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) تسلیم کردن، بخشیدن: عنان کامرانی و زمام جهانداری به ایالت و سیاست اوتفویض کرد ( کلیله و دمنه )، وصیت کرد که بامدادان نخستین کسی که از دَر این شهر درآید تاج شاهی بر سر وی نهند و تفویض تخت و ممالک به وی کنند ( گلستان ).
مطالب پیشنهادی
تفویض یعنی چه ?