حتما برای شما هم پیش آمده است کلمه « مایحتاج » را بشنوید یا مشاهده کرده باشید و از معنی دقیق آن مطلع نباشید، در این مطلب معنی دقیق این کلمه را مرور میکنیم ( مایحتاج یعنی چه ?).
معنی مایحتاج
مترادف و معادل واژه مایحتاج:
- آنچه مورداحتیاج باشد
- اثاث
- ملزومات
- مایلزم
- نیازمندی ها
- ضروریات
- دربایست
- دربایسته
- خواسته ها
- نیازها
آوا: | /mAyahtAj/ |
اشتباه تایپی: | lhdpjh[ |
نقش: | اسم |
مایحتاج به انگلیسی: | necessaries |
مایحتاج به عربی: | ضروری |
مایحتاج در لغتنامه دهخدا
مایحتاج [ ی ُ / ی َ ] ( ع اِ مرکب ) به ضم یای تحتانی در اصل مایحتاج الیه بود به معنی آنچه حاجت کرده شود به سوی آن، در استعمال لفظ الیه را که صله آن است حذف نمایند.
دربا و هرچیز لازم و ناگزیر، دربایست. ناگزیر، آنچه بدان نیاز بود: جماعتی کاروانیان بر در رباطی مقام کردند و هرکس به مایحتاج وقت خویش مشغول شد، شرط عاقل و فرزانه آن بود که مایحتاج اوقات زمستان در ایام تابستان مهیا کند.
و مایحتاج مهمانی و غیر آن از نفقه خیل و خدم… رخت و اسباب و مایحتاج بکلی بدانجا کشید.
(یَ ) [ ع ] (اِ) آن چه که مورد نیاز است.
آنچه مورد احتیاج باشد، دربایست.
احتیاج در لغتنامه دهخدا
احتیاج [ اِ ] ( ع مص ) نیازمند گشتن، نیازمند شدن، حاجتمند شدن، افتقار، فقر، بی چیزی، حاجت، حاجتمندی، حاجتومندی، نیازومندی:
ای صاحب متاع صباحت لطافتی
کاورده عاجزی بدرت احتیاج خویش (وحشی)
آنچه شیران را کند روبه مزاج
احتیاج است احتیاج است احتیاج (مولوی)
– امثال :
احتیاج مادر اختراع است.
ازجان گذشته را بمدد احتیاج نیست.
این دست را مباد بر آن دست احتیاج.
هر علم را که رواج بود به قدر احتیاج بود ( مقامات حمیدی ).
– احتیاج افتادن: نیازمند گشتن:
شریف را بخسیس احتیاج می افتد
که برگ کاه بود داروی پریدن چشم (صائب)
– احتیاج دادن: محتاج کردن، نیازمند کردن:
مده احتیاجم بهر ناکسی
ذلیلم مکن بر درهر خسی (وحشی)
– احتیاج داشتن: نیازمند بودن، افتقار:
اگر به سایه بید احتیاج خواهی داشت
در آن جهان ، علم آه برفراز اینجا (صائب)
|| رجوع کردن بسوی کسی.
جمع احتیاج: احتیاجات.
مطالب پیشنهادی
مایحتاج یعنی چه ?