حتما برای شما هم پیش آمده است کلمه « واهی» را بشنوید یا مشاهده کرده باشید و از معنی دقیق آن مطلع نباشید، در این مطلب معنی دقیق این کلمه را مرور میکنیم ( واهی یعنی چه ?).
فهرست مطالب
معنی واهی
مترادف و معادل واژه واهی:
- بی اساس
- بیهوده
- توهمی
- پوچ
- بی بنیاد
- خیالی
- ضعیف
- سست
- فرضی
- موهوم
- پوسییده
آوا: | /vAhi/ |
متضاد واهی: | حقیقی واقعی |
نقش: | صفت |
اشتباه تایپی: | ,hid |
واهی در حل جدول کلمات: | پوچی |
واهی به عربی: | رومانسی غیر واقعی متهوی |
واهی به انگلیسی: | chimerical fantastic illusory insubstantial utopian vain airy fond ignis fatuus shadowy wishful valn |
[ ع ] (اِفا) سست، بی اساس
۱- ویژگی آنچه حقیقت ندارد، غیرواقع، بی پایه
۲- [قدیمی] فروهشته و ضعیف، سست
معنی واهی در لغتنامه دهخدا
واهی ( ع ص ) سست، واهن، ضعیف: تدبیری دیگر ساختند در برانداختن خوارزمشاه التونتاش سخت واهی و سست و زفت.
قبه ای برساختستی از حباب
(مولوی)
آخر آن خیمه ست بس واهی طناب
– واهی ادب :
گفت آخر ای خس واهی ادب
این سزای داد من بود ای عجب (مولوی)
– واهی کردن: سست کردن: بر دیواری که بدست خویش اساس آن را واهی کرده باشد تکیه نباید زد، و گردش چرخ و حوادث دهر قواعد آن را واهی نتوانست کرد.
– واهی گشتن بوعبداﷲ صوفی محتسب را در وی شک افتاد و در انکار عزیمت وی واهی گشت ( جهانگشای جوینی ).
|| پا در هوا، بیهوده، حرف بی معنی و یاوه. سخن سرد و بی مزه:
پای را واپس کشیدی تو چرا
می دهی بازیچه واهی مرا (مولوی)
|| ناپایدار، سست. پادرهوا : و مقصود مطلوب از زهرات و ثمرات زمان واهی یعنی تمتع از استیفای الوان ملاهی برداشته.
|| نعت فاعلی است از وهی، رجوع به وهی شود || شکافته || فروهشته، مسترخی، سست || گول || کهنه، پوسیده، نزدیک به افتادن گردیده، || ابر بازشده ( ناظم الاطباء ) در تمام معانی رجوع به وهی شود..