حتما برای شما هم پیش آمده است کلمه « مغلطه » را بشنوید یا مشاهده کرده باشید و از معنی دقیق آن مطلع نباشید، در این مطلب معنی دقیق این کلمه را مرور میکنیم ( مغلطه یعنی چه ?).

معنی مغلطه
معنی مغلطه

معنی مغلطه

مترادف و معادل واژه مغلطه:

  • به غلط انداختن
  • سفسطه
  • مغالطت
  • مغالطه
  • جایی که کسی را بغلط و اشتباه اندازد
آوا:  /maqlate/
اشتباه تایپی:  lygxi
نقش: اسم
جمع مغلطه:مغالیط
مغالط
مغلطه به انگلیسی:chicanery
double talk
sophistical statement
doublespeak
misleading question
معنی مغلطه
معنی مغلطه در لغتنامه معین ?

(مَ لَ طِ ) [ ع مغلطة ] (اِ) سخنی که کسی را به غلط و اشتباه بیندازد.
( ~ کَ دَ ) [ ع – فا ] (مص م ) در اشتباه انداختن .

معنی مغلطه در فرهنگ عمید ?

سخنی که کسی را به غلط و اشتباه بیندازد.

مقلطه یعنی چه ?

این کلمه صرفا یک اشتباه املایی در مورد کلمه « مغلطه » می‌باشد و معنای خاصی ندارد.

معنی مغلطه در لغتنامه دهخدا

مغلطه [ م َ ل َ طَ ] ( ع اِ ) به معنی غَلوطة است، غَلوطة، ج مغالط، سخن غلط و کلامی که بدان در غلط اندازند، اغلوطه و رجوع به مدخل بعد و غلوطه و اغلوطه شود.

مغلطه [ م َ ل َ طَ / طِ ] ( از ع ، اِ ) کلامی که مردمان بدان در غلط و اشتباه افتند، مغلطة :

رقم مغلطه بر دفتر دانش نکشیم
سر حق بر ورق شعبده ملحق نکنیم (حافظ)

– به مغلطه افتادن: به شک و شبهه افتادن و به راه غلط افتادن.
– مغلطه زدن: مغلطه کردن:

باریک شد اینجا سخن، دم می نگنجد در دهن
من مغلطه خواهم زدن، اینجا روا باشد دغا (مولوی)

و رجوع به ترکیب بعدشود.
– مغلطه کردن: در اشتباه انداختن.
|| فارسیان به معنی دغا و فریب و با لفظ زدن و دادن و بستن و خوردن استعمال نمایند.
– مغلطه خوردن: فریب خوردن:

نخوری مغلطه مهر که کرده ست قبول
آسمان آدمیان را به حوادث زایی (درویش واله هروی)

– مغلطه دادن: فریب دادن:

اینکه سودم قدم بی طمعی در ره او
صورت فقرپرستیش مرا مغلطه داد (درویش واله هروی)

|| جایی که مردم در آن به اشتباه و غلطی افتند، جایی که کسی را به شک و شبهه می اندازد.

معنای غلط در لغتنامه دهخدا

غلط [ غ َ ] ( اِمص ) اسم مصدر از غلطیدن. دراز کشیدن و این در اصل به تاء نقطه دار بوده است، گردیدن چیزی بر روی خود، به پهنا گردیدن.
ترکیب ها:
– غلط خوردن، غلط دادن، غلط زدن.

– غلط چاپی: غلطی که در چاپ بوسیله حروف چین یا مصحح رخ دهد.
– غلط دیدن: خطا کردن. نادرست دیدن. اشتباه کردن.

– در غلط افتادن ؛ دچار خطا شدن.

غلط [ غ َ ل َ ] ( ع مص ) غلط کردن، غلطکردن در حساب و جز آن، درماندن در چیزی و وجه صوابش نشناختن، یا غلط کردن در قول خاصة، غلت، درحساب، غلط، با لفظ کردن و شدن و خوردن و افتادن و گرفتن و خواندن استعمال میشود.

خطا کردن در سخن و در حساب و کتابت و جز آن: غلط در حساب و جز آن ؛ درماندن در آن و نشناختن راه صواب در آن ، و گفته اند: غلط خاص گفتار است و غلت به تاء خاص حساب است صفت از آن غالط و شی مغلوط فیه می آید.

اشتباه کردن در حساب، خطا درسخن، خطا کردن در سخن || ( ص ) نادرست، مقابل صحیح، خطا، اشتباه، باطل، ج – اَغلاط.

– غلط راندن: به غلط سخن گفتن.
– غلط مصطلح: کلمه یا جمله ای که در میان مردم به غلط متداول شده باشد.
– غلطی: محاوره ناواقفان است، به معنی در غلط و اشتباهی.

خدای هرچه کسی را دهد غلط ندهد (عنصری)

|| به معنی در غلط، چنانکه غلطم و غلطی یعنی در غلطم و در غلطی :

غلطم من که چراغی همه کس را میرد
لیک خورشید مرا مرد و دگر کس را نی (خاقانی)

ای زن برو حریفان دوشینه را طلب کن تو غلطی.

سایه ای ماند ز من من غلطم
هستی سایه یقین بایستی
دیشب گله زلفش با بادهمیکردم
گفتاغلطی بگذر زین فکرت سودائی (حافظ)

دی میشد و گفتم صنما عهد به جای آر
گفتا غلطی خواجه درین عهد وفا نیست (حافظ)

مطالب پیشنهادی

مغلطه یعنی چه ?

به این پست امتیاز بدید...

خیلی ضعیف/ضعیف/متوسط/خوب/عالی

میانگین امتیازات :4.8 تعداد آرا: 392

هنوز کسی رای نداده...




طراحی سایت بیوگرافی شما
یکبار هزینه برای 5 سال
آدرس دلخواه شما با پسوند .ir