حتما برای شما هم پیش آمده است واژه « ابتر » را بشنوید یا مشاهده کرده باشید و از معنی دقیق آن مطلع نباشید، در این مطلب معنی دقیق این کلمه را مرور میکنیم (ابتر یعنی چه ?).
معنی ابتر
مترادف و معادل واژه ابتر:
- بلاعقب
- بلاعقبه
- بی اولاد
- مقطوع النسل
- ناتمام
- ناقص
- دم بریده
- بی فرزند
- دُم بُریده
- آسیب دیده
آوا: | /~abtar/ |
نقش: | صفت |
اشتباه تایپی: | hfjv |
ابتر در حل جدول: | دم بریده |
ابتر به انگلیسی: | bobtailed deprived of offspring or of good qualities |
(اَ تَ ) [ ع ] (ص) =
۱ – دم بریده
۲ – ناقص، ناتمام
۳ – بی فرزند
۱- ناتمام، ناقص
۲- (ادبی ) = بتْر
۳- [قدیمی] بی فرزند
۴- [قدیمی] دم بریده
معنی ابتر در لغتنامه دهخدا
ابتر [ اَ ت َ ] ( ع ص اِ ) بریده دم، بریده دنب، بریده ذنب، بریده دنبال، دم بریده، دنبال بریده، کله، کلته، بکنگ، بی دنبال، بی دنباله، کوتاه دم، کوتاه دنبال || ناقص، ناتمام :
|| بریده، مقطوع || مرد بی فرزند، بی عقب، بلاعقب، بی فرزندشده، کسی که فرزند و خلیفه ندارد || مردم بی خیر، کار بی خیر || زیانکار || مار کوته دم، مار دم کوتاه، ماری کشنده، ماری خبیث و کوتاه دم، مؤنث :بَتْراء || ( اصطلاح عروض ) فَعْ که از فَعولُن خیزد در عروض، ضرب چهارم از مثمن متقارب و دوم از مسدس مدید که مشتمل بر حذف و قطع باشد.
|| توشه دان بی دستگیره || دلو بی گوشه، دلو بی دسته || ( اِخ ) لقب مغیرةبن سعید و ابتریه فرقه ای از زیدیه که بدو منتسبند || نام جائی به شام.
واژه ابتر در اشعار فارسی
نخست روز که دریا ترا بدید بدید
که پیش قدر توچون ناقص است و چون ابتر (فرخی)
ور از مروت گویند از مروت او
همه مروت آل برامکه ست ابتر (فرخی)
گر چیز نیستند برون از مزاج تن
امروز نیز لاشی و مجهول و ابترند (ناصرخسرو)
گر این قصیده نیامد چنانکه درخور بود
از آنکه هستش معنی رکیک و لفظ ابتر (مسعودسعد)
عمل بی نام او جاهل امل بی بزم او واله
سخا بی فعل او ناقص سخن بی قول او ابتر (مسعودسعد)
باندیشه اندر نگنجد مدیحت
که مدحت تمام است و اندیشه ابتر (ازرقی)
تو پیش از عالمی گر چه در اوئی
چو رمز معنوی در لفظ ابتر (انوری)
زین نکته های بکرند آبستنان حسرت
مشتی عقیم خاطر جوقی مقیم ابتر (خاقانی)
ظاهرش مرگ و بباطن زندگی
ظاهرش ابتر نهان پایندگی (مولوی)
قیمت همیان و کیسه از زر است
بی زری ، همیان و کیسه ابتر است (مولوی)
ابتر در قرآن کریم
بِسۡمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحۡمَٰنِ ٱلرَّحِيمِ
إِنَّآ أَعۡطَيۡنَٰكَ ٱلۡكَوۡثَرَ
ما تو را كوثر (يعنى عطاى بسيار چون كثرت فرزند) بخشيديم
فَصَلِّ لِرَبِّكَ وَٱنۡحَرۡ
پس تو هم براى خدايت به نماز (و طاعت) و قربانى (و مناسك حج) بپرداز
إِنَّ شَانِئَكَ هُوَ ٱلۡأَبۡتَرُ
كه محققا دشمن بدگوى تو (عاص بن وائل) مقطوع النسل است (و نسل تو تا قيامت به كثرت و بركت و عزت باقى است)