حتما برای شما هم پیش آمده است واژه « لوا » را بشنوید یا مشاهده کرده باشید و از معنی دقیق آن مطلع نباشید، در این مطلب معنی دقیق این کلمه را مرور میکنیم ( لوا یعنی چه ?).
معنی لوا
مترادف و معادل واژه لوا:
- بیرق
- پرچم
- درفش
- رایت
- علم
| آوا: | /lavA/ |
| نقش: | اسم |
| اشتباه تایپی: | g,h |
| لوا به انگلیسی: | banner flag colors |
۱- پرچم، علم
۲- عَلمی که به نشانۀ حکومت از طرف پادشاهان برای کسی فرستاده می شد
تحت حمایت، زیر نظر، تحت نظارت و زیر سلطه.
معنی لوا در لغتنامه دهخدا
لوا [ ل ِ ] ( ع اِ ) لِواء، رایت، عَلَم، درفش:
واژه لوا [ ] ( اِخ ) نام محلی کنار راه قزوین و رشت، میان پائین بازار رودبار و گنجه در 272هزارگزی تهران.
احمد لوای خویش علی را سپرده بود
من زیر آن بزرگ و مبارک لوا شدم (ناصرخسرو)
همانا که باشد مرا دستگیر
خداوند تاج و لوا و سریر [ نبی ] (فردوسی)
وز آن پس آمدش منشور و خلعت
لوای پادشاهی از خلیفت (فخرالدین اسعد)
گه رستخیز آب کوثر وراست
لوا و شفاعت سراسر وراست (اسدی)
ای تحت لوایت همه آفاق و ندانم
ظل ملک العرش و یا عرش لوائی (خاقانی)
عرش این عرش کسی بود که در حرب رسول
چو همه عاجز گشتند بدو داد لواش (ناصرخسرو)
دانند که در عالم این شهره لوائی است
پنهان شده در سایه این شهره لوااند (ناصرخسرو)
زیر لوای خدای راه بیابی
گر بنمائی مرا کز اهل لوائی (ناصرخسرو)
لوا و عهد و خطاب خلیفه بغداد
خدای عز و جل بر ملک خجسته کناد (مسعودسعد)
از وقت طلوع لوای صبح تا استوای آفتاب میان ایشان مناجزت رفت، پناه عزت منقوض و لواء مجدت مخفوض، به هوای دولت او برخاست و در نصرت لوای او جد بلیغ نمود، در خدمت لوای او به ولایت ایلک خان رفتند، او نیز از سر صدق موالات و خلوص موافات در خدمت لوای میمون او روان شد.
چون سه حرف میانه نامت
از قبولم لوا فرستادی (خاقانی)
معنای لواء در لغتنامه دهخدا
لواء [ ل ِ ] ( ع اِ )رایت. عَلَم. علم لشکر، بند. علم بزرگ، ام الرمح، درفش، بیرق، علم و آن کوچکتر است از رایت، درفش لشکرکشان، علم خرد، علم فوج و نشان لشکر، لوای ج اَلویِه، جج، الویات.
|| لبثوا بالسواء و اللواء: یعنی برانگیختند به استغاثه و فریاد کردن || لواء الحیة: پیچیدگی مار ( منتهی الارب ).
لواء [ ل َوْ وا ] ( ع اِ ) مرغی است ( منتهی الارب ).
فرهنگ معین:
(لِ ) [ ع ] (اِ) پرچم، بیرق ج الویة.