حتما برای شما هم پیش آمده است کلمه « مجمر » را بشنوید یا مشاهده کرده باشید و از معنی دقیق آن مطلع نباشید، در این مطلب معنی دقیق این کلمه را مرور میکنیم ( مجمر یعنی چه ?).
معنی مجمر
مترادف و معادل واژه مجمر:
- آتشدان
- بخوردان
- سپندسوز
- بوی سوز
- عودسوز
- مجمره
- منقل
- افروزه
اشتباه تایپی: | l[lv |
آوا: | /mejmar/ |
نقش: | اسم |
جمع مجمر: | مَجامِر |
مجمر به عربی: | منقل |
مجمر به انگلیسی: | brazier censer |
(مِ مَ ) [ ع مجمرة ] (اِ) منقل، آتش دان، عودسوز
۱- ظرفی که در آن آتش می ریزند، آتشدان
۲- [قدیمی] عودسوز، بوی سوز
معنی مجمر در لغتنامه دهخدا
مجمر [ م ِ م َ ] ( ع اِ ) آتشدان و تفکده و منقل و ظرفی که در آن زغال افروخته گذارند، آنچه در آن زگال افروزند:
– مجمر آتش: آتشدان.
|| بوی سوز، ج مَجامِر، آنچه در آن عود سوزند، عودسوز، عطرسوز، بخورسوز، آتشدانی که در آن عود و عنبر و جز آن سوزند، مجمره، مِدخَنَه، غنچه از تشبیهات اوست و با لفظ سوختن و افروختن مستعمل.
واژه مجمر در اشعار فارسی
برافروختم آتش زردهشت
که با مجمر آورده بد از بهشت (دقیقی)
یکی مجمر آتش بیاورد باز
بگفت از بهشت آوریدم فراز (دقیقی)
یکی مجمر آورد و آتش فروخت
و زان پر سیمرغ لختی بسوخت (فردوسی)
این یکی سوزد ندارد آتش و مجمر به پیش
و آن یکی دوزد ندارد رشته و سوزن به کار (منوچهری)
شب گیسوان گشاده چو جادو زنی به شکل
بسته زبان ز دود گلوگاه مجمرش (خاقانی)
سنت عشاق چیست برگ عدم ساختن
گوهر دل را زتف مجمر غم ساختن (خاقانی)
سحر زده بید به لرزه تنش
مجمر لاله شده دود افکنش (نظامی)
چگونه آتش مهرت نهان کنم که مرا
بسان مجمر یک خانه است و صد روزن (ولی)
پرستار با مجمر و بوی خوش
نظاره بر او دست کرده به کش (فردوسی)
به یک دست مجمر به یک دست جام
برافروخته عنبر و عود خام (فردوسی)
چه با ناز و بازی چه با بوی و رنگ
چه با عود و مجمر چه با نای و چنگ (فردوسی)
دو صد بنده تا مجمر افروختند
بر او عود و عنبر همی سوختند (فردوسی)
همی بوی مشک آمدش از دهان
چو بوی بخور آید از مجمری (منوچهری)
معروف شد به علم تو دین زیرا
دین عود بود و خاطر تو مجمر (ناصرخسرو)
مطالب پیشنهادی
مجمر یعنی چه ?