حتما برای شما هم پیش آمده است کلمه « منقسم » را بشنوید یا مشاهده کرده باشید و از معنی دقیق آن مطلع نباشید، در این مطلب معنی دقیق این کلمه را مرور میکنیم ( منقسم یعنی چه ?).
جدول محتوا
معنی منقسم
مترادف و معادل واژه منقسم:
- تقسیم شده
- بخش شده
- بخش بخش
- حصه حصه
آوا: | /monqasem/ |
اشتباه تایپی: | lkrsl |
نقش: | صفت |
منقسم به انگلیسی: | divided |
(مُ قَ س ) [ ع ] (اِفا) بخش بخش شده، قسمت شده.
قسمت شده، بخش بخش شده.
معنی منقسم در لغتنامه دهخدا
منقسم [ م ُ ق َ س ِ ] ( ع ص ) بخش بخش شونده، بخش بخش شده و قسمت شده، تقسیم شده: عقلاگفته اند هر گناه که از مردم صادر شود منقسم است بر چهار قسم، مراتب پیغمبران منقسم به چهار است.
– منقسم ساختن: تقسیم کردن، قسمت کردن: فیاض علی الاطلاق نور محمدی را که زمره ای از فضلا آن را جوهر بیضا گویند منقسم به دو قسم ساخت.
– منقسم شدن: تقسیم شدن، قسمت شدن. بخش شدن : حکمت منقسم می شود به دو قسم، یکی علم دیگری عمل.
حکمت نظری منقسم می شود به دو قسم : یکی علم به آنچه مخالطت ماده شرط وجود او نبود و دیگری… ( اخلاق ناصری ) و اما حکمت عملی… منقسم می شود به دو قسم یکی آنکه راجع بود با هرنفسی به انفراد و دیگر… ( اخلاق ناصری ). بیان این سخن آن است که هر یک از واقعه و منام منقسم می شود به سه قسم.
شوق به حسب انقسام محبت منقسم شود به دو قسم.
– منقسم کردن: تقسیم کردن. قسمت کردن. بخش کردن.
– منقسم گردانیدن: تقسیم کردن. قسمت کردن. بخش کردن : آفریدگار… چون عرض ارض را بیافرید و مراکب خاک بر مناکب آب نهاد… این عالم برای نفع بنی آدم منقسم گردانید به دو قسم، چنانکه عرصه جهان را منقسم گردانند به دو قسم ، یکی بر و یکی بحر، خطه سخن را نیز منقسم گردانید به دو قسم یکی نظم و یکی نثر.
|| توزیع کردن، به هر کس سهمی دادن. به هر کسی بهره ای از چیزی دادن: اگر شیخ حاضر باشد… بر حاضران منقسم گرداند.
|| پریشان، پراکنده خاطر، آشفته :
مرد تا برخویشتن زینت کند از کوی دیو
منقسم باشد در این ره زاضطراب و زاضطرار سنائی
مطالب مرتبط
منقسم یعنی چه ?