شاید شما هم در مورد نوشتن گزاف یا گذاف دچار شک شوید که کدام املا درست می باشد، در این مطلب املای این واژه را بررسی میکنیم تا در هر مورد از املای صحیح استفاده کنیم.
گزاف درست است یا گذاف ?
با وجود اینکه هر دو املا صحیح میباشد، اما نوشتن این واژه با املای «گزاف» رایج تر است.
معنی گزاف
مترادف و معادل واژه گزاف:
- گزافه
- لاف
- مبالغه
- اغراق آمیز
- بسیار
- زیاد
- مبالغه آمیز
- هنگفت
آوا: | /gazAf/ |
اشتباه تایپی: | ‘cht |
نقش: | صفت |
گزاف به انگلیسی: | exorbitant enormous extravagant extravagance advanced exaggeration idle talk excessive dear |
گزاف به عربی: | باهظ حاد غالی متحذلق مستوی عالی مفرط هائل |
(گُ یا گِ )=
۱ – (ص) بیهوده، عبث
۲ – بسیار، بی اندازه
۱- بسیار، بی حساب، بی حد
۲- [قدیمی] بیهوده، عبث
۳- [قدیمی] سخن بیهوده
معنی گزاف در لغتنامه دهخدا
گزاف [ گ ُ / گ ِ / گ َ ] ( اِ ) جزاف، جزاف در عربی مثلثةالجیم است، گزاف فارسی شاید مرتبط به کلمه پهلوی، ویزبیگر، باشد و در اصل بمعنی چیزی که بتخمین و گمان گویند و وزن و کیل نکرده باشند. از اینجهت هرزه و بیهوده را گویند، بیهوده و هرزه، سخن و کار بیهوده:
پادشاهی بر سر وی [ محمد ] شد و طمع فرمان دادن و بر تخت ملک نشستن و مالهای گزاف اطلاق کردن و بخشیدن.
گزاف [ ] ( اِ ) یک قسم ماهی خوراکی است که در خلیج فارس صید میشود.
گزاف [ گ ُ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان ماهیدشت بالا بخش مرکزی شهرستان کرمانشاهان، واقع در 23000 گزی جنوب کرمانشاه و 2000گزی نوجوب، هوای آن سرد و دارای 470 تن سکنه است، آب آنجا از چشمه تأمین میشود. محصول آن غلات دیم و لبنیات و شغل اهالی زراعت و گله داری، در زمستان عده ای از گله داران به گرمسیر میروند در سه محل نزدیک بهم موسوم به علیا و وسطی و سفلی میباشند.
|| ( ص ) بسیار و بیحساب و بی حد، گزاف یعنی چه ?
واژه گزاف در اشعار فارسی
که چون از گزافش بزرگی دهی
نه اوج تو داند نه آن مهی (اسدی)
دست و زبان زرّ و در پراکند او را
نام به گیتی نه از گزاف پراکند (رودکی)
همی گفت با او گزاف و دروغ
مگر کاندر آرد سرش را به یوغ (بوشکور)
نگویم من این خواب شاه از گزاف
زبان نیز نگشایم از بهر لاف (بوشکور)
دشمن جان گشته ام گزاف مپندار
هر که اسیر دل است دشمن جان است (عمادی شهریاری)
چنین بود تا بود این تازه نیست
گزاف زمانه به اندازه نیست (فردوسی)
سخنهای ایزد نباشد گزاف
ره دهریان دور بفکن ملاف (اسدی)
بی بیانش عقل نپذیرد گزاف
ز آنکه جز به آتش نشاید خورد خام (ناصرخسرو)
دین و دنیا نه گزافست نیاید ز خدای
جز که فرزند براهیم کس این ملک عظیم (ناصرخسرو)
ابلهی از گزاف می خندید
زیرکی آن بدید ونپسندید (سنایی)
گویی که ز فضل خویش لافت نرسد
زینگونه سخنهای گزافت نرسد (سوزنی)
وین هفت رواق زیر پرده
آخر به گزاف نیست کرده (نظامی)
هرآن کس که راند سخن برگزاف
بود بر سر انجمن مرد لاف (فردوسی)
معنای گذاف در لغتنامه دهخدا
گذاف [ گ ُ / گ ِ ] ( ص ) گفتار بیهوده و مجازاً بمعنی هرزه و بیهوده || ( ق ) بسیار و بیحساب، بهر دو معنی محرف «گزاف » است.