حتما برای شما هم پیش آمده است واژه « معلا » را بشنوید یا مشاهده کرده باشید و از معنی دقیق آن مطلع نباشید، در این مطلب معنی دقیق این کلمه را مرور میکنیم ( معلا یعنی چه ?).
معنی معلا
مترادف و معادل واژه معلا:
- بلندی قدر شرف بزرگواری
- بلندمرتبه
- برافراشته
- رفیع
- رسم الخط فارسی برای معلی
آوا: | /mo~allA/ |
نقش: | اسم |
اشتباه تایپی: | lugh |
جمع معلا: | معالی |
(مُ عَ ل لا ) [ ع معلی ] (اِمف) برافراشته، بلندمرتبه.
۱- برافراشته، بلند شده
۲- بلندمرتبه
معنی معلا در لغتنامه دهخدا
معلا [ م ُ ع َل ْ لا ] ( ع ص ) برافراشته و بلند کرده و برداشته، بلند، عالی، دارای علو، رفیع :
خاقان اکبر کز فلک ، بانگ آمدش کالامر لک
(خاقانی)
در پای اودست ملک ، روح معلا ریخته
طالعش را شهسواری دان که بار هودجش
کوهه عرش معلا برنتابد بیش از این (خاقانی)
حضرت ستر معلا دیده ام
ذات سیمرغ آشکارا دیده ام (خاقانی)
گر به مکه فلک و نور مجزا دیدند
در مدینه ملک و عرش معلا بینند (خاقانی)
– درگاه معلا: درگاه بلند و رفیع.
معنای علو
مترادف و معادل واژه علو:
- بالا
- بزرگواری
- بالندگی
- رفعت
- ارج
- روی
- والایی
- فوق
- کرامت
- فر
لغت نامه دهخدا:
علو. [ ع َل ْوْ ] ( ع اِ ) بلندترین چیز || بهترین چیز || جای بلند: أتیته من علو؛ آمدم او را از جای بلند || ستم و درشتی، یقال: أخذه علواً، بستم ودرشتی گرفت آنرا.
علو [ ع ُل ْوْ / ع ِل ْوْ ] ( ع اِ ) بلندترین چیز || بهترین چیز || بالا: علو الدار: بالای خانه، خلاف سفل.
علو [ ع ُ ل ُوو ] ( ع مص ) سوار شدن بر چهارپا و امثال آن: علا الدابة || غلبه کردن و مقهور ساختن || زدن، یقال: علا فلاناً بالسیف. || بالا رفتن و صعود کردن. ( از اقرب الموارد ): علا المکان ، و علابه.
|| بلند گردیدن برای جای و جز آن، بلند گردیدن و مرتفع شدن: علا النهار؛ بلند گردید روز || بلندقدر گردیدن : علا فی المکارم: ای شرف || بلند گردانیدن || بزرگ منشی نمودن : علا فی الارض، تکبر و تجَبﱡر کردن: علا فلان فی الارض، تکبر و تجبر.
|| مطلع شدن: علا بالامر: أی اطلع و استقل || ( اِمص ) بلندی و بزرگی قدر || عظمت و تجبر، و از آن جمله است «… نجعلها للذین لایریدون علواً فی الارض و لا فساداً…»، تکبر :
می بیاموزد مرا وصف رسول
بر علوّم می رساند زین سفول (مولوی)
علو فی الحیات و فی الممات
لحق أنت احدی المعجزات (تاریخ بیهقی)
همیشه تا نبود خاک را فروغ اثیر
همیشه تا نبود ماه را علو زحل (مسعودسعد)
|| بلندی :
– علو پیدا کردن: بالا رفتن، استعلا جستن، عالی شدن.
– علو همت: بلندی همت: دوست و دشمن به علو همت و کمال سیاست آن خسرو دیندار… اعتراف آوردند.
فرهنگ معین:
(عِ یا عَ یا عُ ) [ ع ] (اِ)=
- بلندترین و بهترین چیز
- جای بلند، بالا.
(عُ لُ وّ ) [ ع ] =
- (مص ل) بالا رفتن
- بلند قدر شدن، مرتبه یافتن
- (اِمص) بزرگی بلندی قدر
فرهنگ عمید:
۱- بلند شدن، بالا رفتن، بلندی، بزرگی قدر و مرتبه
۲- بلندقدر شدن، بزرگوار شدن
* علو همت: بلندیِ همت.
مطالب پیشنهادی
معلا یعنی چه ?