حتما برای شما هم پیش آمده است واژه « لینت » را بشنوید یا مشاهده کرده باشید و از معنی دقیق آن مطلع نباشید، در این مطلب معنی دقیق این کلمه را مرور میکنیم ( لینت یعنی چه ?).

معنی لینت
معنی لینت

معنی لینت

مترادف و معادل واژه لینت:

  • روانی سستی
  • نرمی
  • ضد خشونت
  • روانی شکم
آوا: /linat/
اشتباه تایپی:gdkj
نقش:اسم
لینت به انگلیسی:laxity
loose bowels
لینت به عربی:تهاون
متضاد لینت:صلابت
معنی لینت
معنی لینت در لغتنامه معین ?

(لِ نَ ) [ ع لینة ] (مص ل)=
۱ – نرم گردیدن، نرم شدن
۲ – مجازاً روانی شکم، کارکرد شکم

معنی لینت در فرهنگ عمید ?

۱- نرم شدن
۲- نرمی

معنی لینت در لغتنامه دهخدا

لینت [ ن َ ] ( ع اِمص ) نرم گردیدن، نرم شدن، لین، لیان، نرمی، مقابل خشونت، لدانت، لدونت، سستی، مقابل صلابت، سختی، ملائمی: لینت عظام: لینت طبیعت.

|| روانی، مقابل یبوست، خشکی: میوه پخته لینت بخشد.
– لینت مزاج: روانی آن.

لینة. [ ن َ ] ( ع اِ ) درخت خرما جز عجوة و برنی، نخله، یکی خرمابن بسیاربار، خرمابن، نخیل، نخل، غدق، عقار، درخت خرما، ج لین || تنه درخت خرما.

لینت [ل َ ن َ ] ( ع اِ ) تکیه جای چرمین نرم.

لینت [ ل َی ْ ی ِ ن َ ] ( ع ص ) تأنیث لین.
– الف لینة.
– نارٌ لینة: نارٌ رقیقة. آتش نرم. آتش ملایم .

لینت. [ ن َ ] ( ع مص ) لیان. لین. نرم گردیدن، نرم شدن || ( اِمص ) نرمی.

لینت [ ن َ ] ( اِخ ) آبکی است به راه مکه کنده حضرت سلیمان، موضعی است در دیار نجد… مقابل هُر. سکونی گوید: منزل چهارم واسط به مکه، و نیز لینة آبی است بنی غاضرة را که شیاطین سلیمان کنده اند.

لینت [ ن َ ] ( اِخ ) حدیثها فی خبر ابن دهزیل الصغیر.

لینت دادن در لغتنامه دهخدا

لینت دادن [ن َ دَ ] ( مص مرکب ) نرم کردن، تلیین، لینت بخشیدن.
– لینت دادن طبیعت: نرم کردن شکم.

( مصدر ) نرم کردن.

معنای لین در لغتنامه دهخدا

لین [ ل َ ] ( ع ص ) نرم، لَیِّن، ج لینون، اَلیناء، مقابل غلیظ و درشت. لَدن.
– هین لین: چیزی اندک و نرم و سست و فروهشته، ج اَلیناء.

لین [ ل َی ْ ی ِ ] ( ع ص ) نرم، لَین، ج لینون، اَلیناء، سهل، لینة، لدن، قُلا، مقابل خشن، چنانکه لدن مقابل صلب است.
– قول ٌ لین: گفتاری نرم.
– لین الجانب: سست کمان.
– لین العریکة: نرم خوی، لدن الخلیقة.
– هین لین: نرم و سست و فروهشته.
|| روان || مقابل قوی

لین ( ع اِمص ) نرمی، لینت، ضد خشونت، مقابل صلابت: و امراء از صادرات افعال او چون لین و خور و ضعف و سدر مشاهده میکردند.

مصلحت بود اختیار رای روشن بین او
زیردستان را سخن گفتن نشاید جز به لین سعدی

من نکردم با وی الا لطف و لین
او چرا با من کند بر عکس کین مولوی

بلی به یک حرکت از زمانه خرسندم
که روزگار به سر میرود به شدت و لین سعدی

چو بینی که جاهل به کین اندر است
سلامت به تسلیم و لین اندر است سعدی

|| روانی، مقابل یبس || حروف لین، واو و یاء ساکنه ماقبل مفتوح است. هرگاه ماقبل حروف سه گانه واو و الف و یاء حرکتش از جنس آنها نباشد حروف لین نامند، مانند لفظ عین و حولین.

مطالب پیشنهادی

لینت یعنی چه ?

به این پست امتیاز بدید...

خیلی ضعیف/ضعیف/متوسط/خوب/عالی

میانگین امتیازات :4.9 تعداد آرا: 235

هنوز کسی رای نداده...




طراحی سایت بیوگرافی شما
یکبار هزینه برای 5 سال
آدرس دلخواه شما با پسوند .ir