حتما برای شما هم پیش آمده است کلمه « زیل » را بشنوید یا مشاهده کرده باشید و از معنی دقیق آن مطلع نباشید، در این مطلب معنی دقیق این کلمه را مرور میکنیم (زیل یعنی چه ?).

معنی زیل
معنی زیل

معنی زیل

مترادف و معادل واژه زیل:

تحریفی است از لفظ زیر که صفت صداهای نازک است .

معنی زیل در لغتنامه دهخدا:

زیل [ زَ ] ( ع مص ) دورکردن از جای || پاره پاره کردن || جدا گردانیدن، جدا کردن || جای فراتر کردن، ممتاز نمودن.

زیل [ زَ ی َ ] ( ع اِمص ) دوری هر دو ران از یکدیگر.

معنای زیل ( ع اِ ) قاشقک. از نوعی است که با حرکت دادن آن صدا از آن برمی آید.

زیل ( ص ) تحریفی است از لفظ «زیر» که صفت صداهای نازک است. اصواتی که تعداد ارتعاش امواج آن زیاد باشد زیر نامیده میشود و ابدال «ر» به «ل »در زبان عامیانه بسیار رواج دارد مانند: دیفال = دیوار، سولاخ = سوراخ.

معنی ذیل

مترادف و معالد واژه ذیل:

  • انتها
  • پای
  • دامن
  • دامنه
  • زیر
  • پانوشت
  • پایین
  • دنباله هر چیز
  • آخر چیزی
تلفظ ذیل:/zeyl/
جمع ذیل:اذیال
ذیل به انگلیسی:appendix
footnote
bottom
trail
skirt
addenda
below
within
معنی ذیل

معنی ذیل در لغتنامه دهخدا

ذیل [ ذَ ] ( ع اِ ) دامان، دامان جامه، دامن، دامن هر چیزی || دامنه:

و آن بیابان سر بسر در ذیل کوه
بر خلایق گشته موسی با شکوه مولوی

|| آخر هر چیزی || سپس هر چیزی || ذیل ریح: آنچه زمین را روبد از باد و نشانهائی که در ریگ از وزش باد همچون نشان کشش دامن بماند. || ذیل فرس و غیر آن: دم اسپ و جز آن، دنب، ذنب، دمب، دُم || دنبال، دنباله هر چیزی || آنچه فروهشته باشد، از هر چیز که باشد.

|| ذیل دائل: خواری و رسوائی || ذوذیل: لقب اسب شیبان || ذیل صفحه ، پای ورق || در ذیل، در زیر، در پائین || ذیل کتابی: دنباله، ضمیمه، لاحقه، تذییل کتابی: دنباله، ضمیمه، لاحقه، تذییل، ملحقة، متمم، تتمیم، که چون استدراکی بر کتاب افزایند، ج اذیال، ذیول، اَذیُل:

دست زن در ذیل صاحب دولتی
تا ز افضالش بیابی رفعتی مولوی

هود دادی پند کای پر کبر خیل
برکند از دستتان این باد ذیل مولوی

او بداد رزق پر کرده ست ذیل
داد رزق تو نمی گنجد بکیل مولوی

خوشبوی چرخ اطلس چرخ از بخورماست
در زیر ذیل خویش چو مجمرگرفته ایم نظام قاری

آن رخت قاری کوکز کم و ذیل
در وی توانیم زددست و پاپی نظام قاری

|| طول ذیل: جود، سخا، جوانمردی، رادی || قصر ذیل: بخل || طویل الذیل: توانگر، مالدار، غنی.

ذیل [ ذَ ] ( ع مص ) دامن کشان رفتن، خرامیدن، دامن کشیدن و خرامان رفتن. دامن بر زمین کشیدن، دامن درکشیدن || صاحب ذیل و دامان شدن || ذیل ذنب: برداشتن دم را، افراشتن دم را || ذالت المراءة ذیلا: لاغر گردید || ذال الشی: آسان رسید. سبک گردید || ذالت حاله: فروتر شد حال او || ذال الیه: گستاخی کرد.

ذیل [ ذَ ] ( اِخ ) نام کوکبی در صورت المراءة المسلسلة.

معنی ذیل در لغتنامه معین

(ذَ یا ذِ یْ ) [ ع ] (اِ) =

  • دامن جامه، پایین هر چیز
  • آخر هر چیز ج اذیال
  • دنباله، پایین
  • دامنه
  • بخشی در پایین کتاب که برای توضیح بعضی مطالب متن نویسند
  • رساله یا کتابی که در تکمیل مطالب کتاب دیگر نویسند.

فرهنگ عمید:

۱- [مجاز] آخر چیزی
۲- [قدیمی] دامان، دامن، دامن هر چیز، پایین، دنباله
۳- [قدیمی] دم

مطالب پیشنهادی

زیل یعنی چه ?

به این پست امتیاز بدید...

خیلی ضعیف/ضعیف/متوسط/خوب/عالی

میانگین امتیازات :4.9 تعداد آرا: 333

هنوز کسی رای نداده...




طراحی سایت بیوگرافی شما
یکبار هزینه برای 5 سال
آدرس دلخواه شما با پسوند .ir