حتما برای شما هم پیش آمده است واژه « الحاح » را بشنوید یا مشاهده کرده باشید و از معنی دقیق آن مطلع نباشید، در این مطلب معنی دقیق این کلمه را مرور میکنیم (الحاح یعنی چه ?).

معنی الحاح
معنی الحاح

معنی الحاح

مترادف و معادل واژه الحاح:

  • ابرام
  • اصرار
  • پافشاری کردن زیاد
  • خواستن چیزی با زاری و التماس
  • التماس
  • درخواست کردن
  • پژوژ
  • ستیهش اصرار ابرام
تلفظ الحاح:/~elhAh/
جمع الحاح:الحاحات
اشتباه املایی:الهاه
اشتباه تایپی:hgphp
معنی الحاح
معنی الحاح در لغتنامه معین ?

( اِ ) [ ع ] (مص م) اصرار کردن، پافشاری کردن. ج: الحاحات

معنی الحاح در فرهنگ عمید ?

۱- در طلب چیزی اصرار و پافشاری کردن، خواستن چیزی با زاری و التماس
۲- درخواست کردن

معنی الحاح در لغتنامه دهخدا

الحاح [ اِ ] ( ع مص ) ستیهیدن در سؤال و درخواست و طلب چیزی، درخواست کردن، زاری کردن و درخواستن و مبالغه کردن در کاری، ستیزیدن و ستیزه کردن در خواستن چیزی. اِلحاف، اِلظاظ، پژوژناکی، تقاضا و ابرام و اصرار و التماس. درخواست از روی عجز و فروتنی: از من بپرس به الحاحی تمام،. زن مراجعت الحاح در میان آورد.

و در این باب الحاح ومبالغه تمام بجای آوردند || پیوسته باریدن باران و بر جای بودن آن، ایستادن ابر و دایم باریدن باران و بر جای بودن آن || سرکش گردیدن شتر و ناقه، سرکش شدن شتر || فروخوابیدن ناقه بی علتی || مانده شدن مطیه و آهسته رفتن او، ماندن و ناتوان شدن چارپا و آهسته رفتن آن || ریش کردن پالان پشت ستور را، زخمی کردن بار پشت ستور را || جای نرفتن شتر و جز آن، از جای نرفتن شتر و جز آن، بر جای ماندن و حرکت نکردن شتر.

الحاح کردن در لغتنامه دهخدا

الحاح کردن [ اِ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) ستیزه کردن در سؤال و خواستن چیزی. الحاف. ستیهیدن: اگر ما [ معتصم ] دوش پس از الحاح که کردی ترا اجابتی کردیم در باب قاسم، بباید دانست که آن مرد چاکرزاده خاندان ماست، سبکتکین الحاح میکرد و میترسانیدشان.

و بعیب نداشته اند در هیچ روزگار که اندر چنین کارهای بزرگ با نام الحاح کنند، اکنون چون خداوند الحاح میکند بی ادبی باشد سخن ناگفتن.

مطالب پیشنهادی

الحاح یعنی چه ?

به این پست امتیاز بدید...

خیلی ضعیف/ضعیف/متوسط/خوب/عالی

میانگین امتیازات :4.7 تعداد آرا: 445

هنوز کسی رای نداده...




طراحی سایت بیوگرافی شما
یکبار هزینه برای 5 سال
آدرس دلخواه شما با پسوند .ir