حتما برای شما هم پیش آمده است واژه فرجه را بشنوید یا مشاهده کرده باشید و از معنی دقیق آن مطلع نباشید، در این مطلب معنی دقیق این کلمه را مرور میکنیم (فرجه یعنی چه ? ).
معنی فرجه
مترادف و معادل واژه فرجه:
تلفظ فرجه: | /forje/ |
اشتباه تایپی: | tv[i |
فرجه به انگلیسی: | grace head start odds respite usance |
فرجه به عربی: | تاجیل فترة |
(فُ رْ جِ) [ ع فرجة ] (اِ) =
۱ – رخنه، شکاف، ج فُرُج
۲ – مهلت
۳ – فاصلة زاویة میان دو صفحه
۱- فرصت پیش آمده بین دو زمان تعیین شده برای انجام کارهای معیّن، مهلت
۲- [قدیمی] گشادگی، شکاف میان دو چیز
۳- [قدیمی] رخنه، شکاف
۴- (اسم مصدر ) [قدیمی] = فَرَج
معنی فرجه در لغتنامه دهخدا
فرجه [ ف ُ / ف ِ / ف َ ج َ ] ( ع اِمص ) رهایی از غم و اندوه، تفصی از هم و غم وخلاص از دشواری: هو لک فرجة؛ أی فرج، از تنگی و دشواری بیرون شدن:
بلکه بهر میهمانان و کهان
مولوی
که به فرجه وارهند از اندهان
معنی فرجه [ف ُ ج َ ] ( ع اِ ) رخنه و شکاف و منه : فرجةالحائط، در دیوار و مانند آن شکاف || هر جای ترسناک || جایی که مردم در مجلس وموقف باز می کنند || میانه انگشتان || انفراج، هر گشادگی بین دو چیز || فرصت، مهلت:
سخن در فرجه ای پرور که فرجام
ز واگفتن تو را نیکو شود نام نظامی
بی فرجه: بی مهلت، بی مدت.
فرجه [ ف َ رَ ج ِ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان ییلاق بخش حومه شهرستان سنندج، واقع در سه هزارگزی خاور سنندج و کنار شوسه سنندج به همدان، ناحیه ای است کوهستانی، سردسیر و دارای 20 تن سکنه است.
از چشمه مشروب میشود، محصول آنجا غلات است. راه اتومبیل رو دارد.
انفراج در لغتنامه دهخدا
انفراج [ اِ ف ِ ] ( ع مص ) رخنه و شکاف شکاف شدن || اندوه واشدن: انفراج غم: انکشاف آن، انفراج کرب، ابلنقعاع کرب: وارفتن اندوه || ( اِمص ) تفرج خاطر || ( اِ ) چاک و شکاف و ترک || فاصله.