حتما برای شما هم پیش آمده است کلمه « سنخیت » را بشنوید یا مشاهده کرده باشید و از معنی دقیق آن مطلع نباشید، در این مطلب معنی دقیق این کلمه را مرور میکنیم (سنخیت یعنی چه ?).
معنی سنخیت
مترادف و معادل واژه سنخیت:
- تجانس
- تناسب
- همنمایی
- همگونی
- توافق
- هم نوایی
- مناسبت
- سازگاری
- خواستگاه
تلفظ: | /senxiyyat/ |
اشتباه تایپی: | skodj |
اشتباه املایی: | صنخیت سنخیط |
سنخیت به انگلیسی: | origin |
معنی سنخیت در لغتنامه دهخدا
سنخیت [ س ِ خی ی َ ] ( از ع ، مص جعلی ) از یک سنخ بودن، به گونه و اصل همانندی داشتن.
از یک سنخ بودن
معنای سنخ
مترادف و معادل واژه سنخ:
- دسته
- صنف
- طبقه
- قماش
- گروه
- قسم
- گونه
- نوع
- اصل
- بن
- بیخ
- بنیاد
- ماده
- ذات
تلفظ سنخ: | /senx/ |
جمع سنخ: | اسناخ سنوخ |
سنخ به انگلیسی: | class category bunch group |
معنی سنخ لغتنامه دهخدا
سنخ [ س َ ن َ ] ( ع مص ) برگردیدن || تباه شدن، گند شدن طعام، گند شدن، تغییر یافتن، مزه گرداندن روغن و طعام، سنخ الدهن: روغن فاسد شد و تغییر یافت || بسیار خوردن طعام را.
سنخ [ س َ ن ِ ] ( ع ص ) تبناک: بلد سنخ، شهر تبناک.
معنای واژه سنخ [ س َ ] ( اِ ) نمک طعام || چرک وریم که عربان وسخ گویند، شوخ.
سنخ [ س ِ ] ( ع اِ ) بیخ و بن دندان، ج اسناخ، سنوخ، بن دندان و اصل آن، جای رستن دندان بن دندان || بیخ و اصل و ماده هر چیز، اصل مردم، بیخ و اصل هر چیزی || بن پیکان || گونه، از این سنخ، از این گونه، از این قرار || تیزی و شدت تب.
فرهنگ معین
(س ) [ ع ] (اِ) =
- بن دندان
- اصل، بنیاد، ج سنوخ، اسناخ
- در فارسی به معنای نوع، جنس
فرهنگ عمید:
گونه، نوع.
مطالب پیشنهادی
سنخیت یعنی چه ?