حتما برای شما هم پیش آمده است کلمه نکوهیده را بشنوید یا مشاهده کرده باشید و از معنی دقیق آن مطلع نباشید، در این مطلب معنی دقیق این کلمه را مرور میکنیم (معنی نکوهیده چیست ?).
Table of contents
معنی نکوهیده
مترادف و معادل واژه نکوهیده:
- بد
- ذمیمه
- زشت
- مذموم
- مطرود
- مکروه
- ناپسندیده
- نادلپسند
- ناستوده
- نامقبول
- سرزنش شده
- عیب گفته
- مقابل ستوده
تلفظ نکوهیده: | /nekuhide/ |
اشتباه تایپی: | k;,idni |
متضاد نکوهیده: | ستوده |
نکوهیده به عربی: | معطوب |
نکوهیده به انگلیسی: | Condemned faulty |
فرهنگ عمید:
۱- سرزنش شده
۲- زشت شمرده شده، ناپسندیده
معنی نکوهیده در لغتنامه دهخدا
نکوهیده [ ن ِ دَ / دِ ] ( ن مف ) ملامت کرده شده. بد، زشت، عیب کرده شده، ناپسند. ناپسندیده، مذموم، مذؤم ( ترجمان القرآن ). قابل سرزنش وملامت را نیز گویند، ملوم، ملیم، ذمیم، تحقیرشده. اهانت شده، سرزنش شده، سخن بدشنیده، ذم، ذمیمة، مذمومة، معیب، معیوبة، لئیم، منکر، منکرة، قبیح، افعال نکوهیده: کارهای نالایق و ناسزاوار، مقابل ستوده:
نکوهیده باشد دروغ آزمای
بوشکور
نکوهیده باشد جفاپیشه مرد
به گرد در آزجویان مگرد فردوسی
نباشم نکوهیده از کار اوی
چو با اژدها گردداو جنگجوی فردوسی
نکوهیده تر شاه ضحاک بود
که بیدادگر بود و ناپاک بود فردوسی
اگرچه نکوهیده باشد حسد
وز او بر دل وجان بود رنج و بار فرخی
هرکه فرهنگ از او فروهیده است
تیزمغزی از او نکوهیده است عنصری
تا هرچه ستوده تر سوی آن گراید و از هرچه نکوهیده تر از آن دور شود. ( تاریخ بیهقی ص 96 ).
نکوهیده زندان بی رنگ وبوی
بیفروخت از نور رخسار اوی شمسی
پیشه ای سخت نکوهیده گزیدی چه بود
کز فلان زر بستانی و به بهمان بدهی ناصرخسرو
زین گونه نکوهیده باد از ایزد
آنکس که مرا بر هنر ستاید مسعودسعد
و نهی بر مجانبت از سه فعل نکوهیده پوشیده نماند. ( کلیله و دمنه ). و او مذموم و نکوهیده بودی ( تفسیر ابوالفتوح رازی ج 5 ص 382 ).
با اینهمه که کبر نکوهیده عادتی است
آزاده را همی ز تواضع رسد بلا عبدالواسع جبلی
دلقت به چه کار آید و مسحی و مرقع
خود را ز عمل های نکوهیده بری دار سعدی