حتما برای شما هم پیش آمده است واژه « نباهت » را بشنوید یا مشاهده کرده باشید و از معنی دقیق آن مطلع نباشید، در این مطلب معنی دقیق این کلمه را مرور میکنیم (نباهت یعنی چه ?).
معنی نباهت
مترادف و معادل واژه نباهت:
- نجابت
- شهرت یافتن
- نجیب بودن
- بزرگوار بودن
- شریف شدن
- شرف
- زیرکی
- مشهور شدن
شهرت یافتن
شریف شدن
شرف
زیرکی
(نَ هَ ) [ ع ] =
۱ – (مص ل) بزرگوار شدن، خوشنام شدن
۲ – (اِمص) خوشنامی
نباهت در لغتنامه دهخدا
نباهت [ ن َ هََ ] ( ع اِمص ) نجابت، بزرگواری: و نباهت قدر او پیدا آید.
|| نامواری ( زمخشری )، مشهور شدن ( غیاث اللغات )، ناموری، اشتهار || آگاهی، بیداری، رجوع به نبه شود.
|| شرف، بزرگی: امیر عضدالدوله با جلالت قدر و نباهت ذکر و خشونت جانب و عزت ملک و نخوت پادشاهی همواره رضاء آن جانب نگاه داشتی، جلالت قدر و نباهت ذکر تو زیادت از آن است که خویشتن را در معارضه جماعتی آری که… به همه معانی رجوع به نباهت شود.
نباهت [ ن َ هََ ] ( ع مص ) بزرگوار گردیدن، بزرگوار شدن، بزرگ گردیدن، شرف یافتن.
|| نام آور گردیدن، معروف شدن، اشتهار یافتن، بلندنام شدن، شهرت یافتن. مقابل خمول، مشهور شدن || ( اِمص ) شرف || زیرکی || مقابل خمول، نام آوری، شهرت، رجوع به نباهت شود.
نبه در لغت نامه دهخدا
معنی نبه [ ن ُب ْه ْ ] ( ع اِمص ) زیرکی. بیداری. فطانت، نباهت، فطنت، ضد خمول، فطنة || ( مص ) یادآوری فراموش شده را || برخاستن از خواب، بیدار شدن، نباهت.
معنای نبه [ ن ُ ب ُه ْ ] ( ع ص ، اِ ) ج ِ نابه.
نبه [ ن َب ْه ْ ] ( ع اِمص ) زیرکی، فطنت || ( مص ) آگاه شدن.
نبه. [ ن َ ب َه ْ ] ( ع مص ) یادآوری کاری را که فراموش بود || بیدارشدن از خواب، بیدار شدن || زیرک گردیدن در کاری: نبه للامر نبهاً؛ فطن له || ( ص ) فطن، زیرک، هوشیار، ج نُبَهاء.
|| گم شده بی طلب یافته، گم شده که بی جستجو یافت شود، گویند: «وجدت الضالة نبهاً عن غیر طلب » || چیز موجود، چیز موجود، ضد است، و مشهور «اضله نبهاً»؛ ندانست کی گم شد تا آنکه منتبه گشت بدان.
|| افتاده فراموش شده || افتاده گمشده || مشهور، مشتهر، بلندنام، معروف. نام آور، نبیه، نابه، نبه || شریف، شرفاء، برای مفرد و جمع یکسان است.
گویند: رجل نبه و قوم نبه، نبیه، نابه، گرامی.
نبه [ ن َ ب ِه ْ ] ( ع ص ) بلندآوازه، نبیه، نَبَه، نابه، نام آور، برای واحد و جمع یکسان است، مشهور، مشهور، معروف || گرامی، شریف، نبیه، نبه، نابه || یادآور، زیرک، فطین، فطن، ذونباهة، زیرک، ج نُبَهاء.
نابه در لغتنامه دهخدا
نابه [ ب ِه ْ ] ( ع ص ) شریف، نام آور و گرامی، ج نُبُه، بزرگوار، مشهوربه بزرگی، بلندنام، نبیه، نبه || امر نابه: کار بزرگ، النابه من الامور: العظیم الجلیل || هوشیار و زیرک، ج نبهاء || شراب خالص.
مطالب پیشنهادی
معنی نباهت چیست ?