شاید شما هم در مورد نوشتن بداهه یا بداعه دچار شک شوید که کدام املا درست می باشد ، در این مطلب املای این واژه را بررسی میکنیم تا در هر مورد از املای صحیح استفاده کنیم (بداهه یا بداعه ?).
Table of contents
معنی بداهه
مترادف و معادل واژه بداهه:
- ناگاه
- زودگویی
- خودآی
- نا اندیشیده
- بدون از قبل فکر کردن
تلفظ بداهه: | /bedAhe/ |
هم خانواده بدیهی: | بداهت بدیهه بدیهی |
بداهه به انگلیسی: | ad-lib |
(بِ یا بَ هِ ) [ ع . بداهة ] (اِ) نک بداهت، بدیهه
بی تامل، بدون مقدمه، بداهه، بدون تهیه
بداهه [ ب َ هََ تَن ْ ] ( ع ق ) نااندیشیده، بالبداهه، بداهه [ ب َ هََ / هَِ ] ( از ع ، مص ) بداهه بداهت.
معنی بداعه
معنی بداعه در لغتنامه دهخدا:
بداعه [ ب َ ع َ ] ( ع مص ) درگذشتن از اقران در علم و شرف و شجاعت.
بدعت گزاری، نو آوری و نو آوردن. صنع وخلق چیزی که بدین شکلش مسبوق به سابقه نباشد.
معنای مبدع در لغتنامه دهخدا
مبدع [ م ُ دِ ]( ع ص ) نو بیرون آورنده نه بر مثالی، از خود چیزی پیدا کننده،. از نو بیرون آورنده، اختراع کننده و آفریننده و به وجودآورنده، نو آفریننده، ابداع کننده، نوآورنده:
|| طرز نو نهنده در شعر.
|| ( اِخ ) یکی ازصفات باری تعالی است، مراد ذات حق تعالی است که مبدع کل است، ابداع کننده که ذات حق است که مبدع کل است، و احق و اولی به اسم مبدع موجودی است که بلافاصله از ذات حق صادر شده باشد… ناصرخسرو گوید: آنچه مرکب از غیر نباشد مبدع گویند بنابراین عناصر اربعه مبدعند در حال محوضت و خلوص || ( ع ص ) بدعت گذارنده || ملحد و پیشوای اهل بدعت.
مبدع [ م ُ دَ ] ( ع ص ، اِ ) ابداع شده. اختراع شده، آفریده : نخستین مبدعی است که خدای او را ابداع کرده است || ( اصطلاح فلسفی ) عبارت از موجودی است که مسبوق به ماده و مدت نباشد… شیخ گوید هر موجودی که وجودش مسبوق به ماده نباشد مبدع است و شایسته و احق برای آنکه مبدع نامیده شود. موجودی است که بلاواسطه از ذات حق کسب فیض کرده و وجود یافته است که عقول می باشد. و گوید محدثی که مستوجب زمان نیست یاوجودش بعد از لیس مطلق است و یا بعد از لیس غیرمطلق است و بلکه بعد از عدم مقابل خاص در ماده ای موجود است ، هرگاه وجودش بعد از لیس مطلق باشد نحوه صدور اواز علت صدور ابداعی است و برترین انحاء اعطاء وجود است.
– مبدع اول: مراد از مبدع اول عقل اول است.
مبدع [ م َ دَ ] ( ع اِمص ) ایجاد و اختراع و کشف || ( اِ ) اولین ظهور و نخستین پیدائی. || جائی که در وی هر چیز تازه اختراع شود. || افسانه.
مبدع [ م ُ دَ ] ( ع ص ) ستور مانده کرده شده || تهی و خالی کرده شده || باطل کرده شده.
مطالب پیشنهادی
بداهه یا بداعه ?