حتما برای شما هم پیش آمده است کلمه « شایعه » را بشنوید یا مشاهده کرده باشید و از معنی دقیق آن مطلع نباشید، در این مطلب معنی دقیق این کلمه را مرور میکنیم (شایعه یعنی چه ?).

معنی شایعه
معنی شایعه

معنی شایعه

مترادف و معادل شایعه:

  • خبر
  • خبری که شیوع پیدا کرده
  • شهرت
  • مونث شایع
  • خبرپراکنی
  • چو
  • چواندازی
  • دهانزد
  • رواگه
  • سخن پراکنی
  • هو
تلفظ شایعه:/SAye~e/
شایعه در حل جدول:چو
جمع شایعه:شایعات
شایعه به عربی:ازیز
اشاعة
شجرة العنب
شایعه به انگلیسی:comment
gossip
grapevine
hearsay
old wives’ tale
report
rumor
scuttlebutt
معنی شایعه
معنی شایعه در فرهنگ معین ?

(یِ عَ یا عِ ) [ ع شایعة ] (اِ) مؤنث شایع، خبری که شیوع یافته باشد.
ج شایعات.

معنی شایعه در فرهنگ عمید ?

خبر معمولاً نادرستی که شیوع پیدا کرده.

معنی شایعه در لغتنامه دهخدا

شایعه [ ی ِ ع َ ] ( ع ص ، اِ ) مؤنث شایع، ج شایعات، صورتی از شائعة.خبری که فاش شود ولی صحت و نادرستی آن معلوم نباشد || اشتهار و آوازه || خبرهای بی اصل و نادرست.
– شایعه سازی: خبر نادرست ساختن.
– اخبار شایعه:خبرهای معروف و مشهور ( ناظم الاطباء ).

معنای شایع

مترادف و مترادف واژه شایع:

  • رایج
  • ساری
  • متداول
  • پراکنده
  • جاری
  • گسترده
  • منتشر
  • آشکار
  • آشکارا
  • فاش
  • منتشرشده

معنای شایع در لغتنامه دهخدا

شایع [ ی ِ ] ( ع ص ) مأخوذ از شائع تازی. بمعنی بهره بخش ناکرده، بهره ای که جدا نشده است از حصه دیگران. مشاع.

|| ظاهر و فاش و آشکارا. منتشر و معروف. چیزی که همه کس آن را داند و بر وی مطلع باشد: و حال علو همت و کمال بسطت ملک او از آن شایعتر است که در شرح آن به اشباع حاجت افتد، و ذکر این معنی از این شایعترست، و اجتهاد او در عالم شایع باشد. ( کلیله و دمنه )…. صیت سایر و ذکر شایع یابد، انعام او درباره اهل علوم و اصحاب هنر شایع و مستفیض.
– خبر شایع: پراکنده و فاش، خبری مستفیض.
|| عام و شامل عموم شونده: سوم آنکه مالش اصحاب مکر و فجور و قطع اسباب ایشان راحتی شامل و منفعتی شایع را متضمن است.

|| مورد قبول همگی: آنکه اصلی کریم و ذات شریف دارد و جمالی رایق و عفافی شایع.

فرهنگ معین:

(یِ) [ ع ] (اِفا): ۱ – فاش، آشکار ۲ – پراکنده، رایج .

فرهنگ عمید:

  • ویژگی آنچه در افواه مردم پراکنده و منتشر شود
  • گسترش یافته، پراکنده، منتشرشونده: بیماری شایع
  • مورد قبول همه، رایج
  • [قدیمی] ویژگی آنچه همه را دربر گیرد، فراگیر
  • [قدیمی] مشهور

معنی واژه شیوع

مترادف و معادل واژه شیوع:

  • اشاعه
  • پراکندگی
  • سرایت
  • نشر
  • اشتهار
  • تداول
  • گسترش
  • همه گیر
  • واگیر
  • رواج

/Soyu~/

معنی شیوع در لغتنامه دهخدا

شیوع [ ش ُ ] ( ع مص ) شیع، آشکار شدن، آشکارا شدن خبر، آشکارا شدن || مشهور و متداول شدن.

کلمه شیوع [ ش َ ] ( ع اِ ) فروزینه آتش.

شیوع [ ش ُ ] ( ع اِمص ، اِ ) اشتهار و شهرت و پراش || هر چیز که همه کس آنرا بدانند و در همه جا فاش باشد.
– شیوع به هم رسانیدن: فاش شدن و آشکارا گشتن و پراش شدن.
– شیوع خبری: استفاضه آن، پراکنده وفاش شدن آن، انتشار آن.

معنی شیوع در فرهنگ عمید

فاش شدن، آشکار شدن، ظاهر و هویدا شدن.

معنی شیوع در فرهنگ معین

(شُ ) [ ع ] (مص ل) ۱ – فاش شدن . ۲ – رایج شدن .

موارد پیشنهادی

به این پست امتیاز بدید...

خیلی ضعیف/ضعیف/متوسط/خوب/عالی

میانگین امتیازات :4.9 تعداد آرا: 334

هنوز کسی رای نداده...




طراحی سایت بیوگرافی شما
یکبار هزینه برای 5 سال
آدرس دلخواه شما با پسوند .ir