غزل شماره 470 دیوان حافظسینه مالامال درد است ای دریغا مرهمیدل ز تنهایی به جان آمد خدا را همدمیچشم آسایش که دارد از سپهر تیزروساقیا جامی به من ده تا بیاسایم دمیزیرکی را گفتم این احوال بین خندید و گفتصعب روزی بوالعجب کاری…
خانه » فال حافظ آنلاین »