محمد نفس زکیه،فرزند عبد اللّه بن حسن بن حسن(ع)و از شخصیتهای برجسته اهل بیت بود (1).کتیه اش ابو عبد اللّه (2)و نام مادرش هند دختر ابو عبید بن عبد اللّه بن زمعه بود (3).

نفس زکیه

وی در سال 100 هجری در مدینه منوره دیده به جهان گشود (4)و به صریح قریش (قریش خالص)شهرت یافت،زیرا همه نیاکان او از قریش بودند و کسی از غیر قریش در نسب او قرار نداشت (5).او از هوش سرشار و استعداد فوق العاده ای برخوردار بود.از نظر علمی به مقامی بس رفیع و منزلتی بس برجسته نایل آمده،از پدران بزرگوارش احادیث فراوانی روایت کرده است.در زهد و تقوی بسیار معروف و در خطابه بسیار زبردست بود.

از نظر بینش اجتماعی و آشنایی وسیع با معارف قرآن و فرهنگ اسلام،سرآمد مردم حجاز بود (6).از آنجا که در فقه و حدیث و تفسیر و دیگر علوم اسلامی زبانزد خاص و عام بود، دوستان و خویشاوندانش در رهبری و پیشوایی او تردیدی نداشتند (7).حتی برخی او را “مهدی موعود”پنداشته اند زیرا درمورد حضرت مهدی که در آخرالزمان ظهور کرده جهان را پر از عدل و داد خواهد کرد و پایه های ظلم و ستم را از ریشه برخواهد کند،روایات فراوانی داریم که او همنام با پیامبر اکرم(ص)است و در برخی روایات گفته شده که اسم 

پدرش نیز مطابق اسم پدر پیامبر(عبد اللّه)می باشد (8)و چون اسم او نیز محمد و اسم پدرش عبد اللّه بود برخی او را مهدی موعود پنداشتند (9).

تاثیر پدر نفس زکیه

پدرش او را با فرهنگ اسلامی تربیت کرد و او را همراه برادرش ابراهیم،به خدمت محدث بزرگ (10)عبد اللّه بن طاووسی فرستاد تا از خرمن علمش خوشه ها بچینند.

وی خطاب به ابن طاووسی گفت:این دو پسرم را حدیث تعلیم کن،شاید خداوند به وسیله این دو نور دیده به مسلمانان سودها برساند (11).از همین تعبیر می توان به اهتمام پدر نسبت به تعلیم و تربیت فرزندان پی برد.

واقدی معتقد است که:پدرش او را تشویق می کرد که پیش از آنکه سفاح برای خود جانشینی تعیین کند (12)او خودش را نامزد خلافت کند.

وجه عمومی نفس زکیه

نفس زکیه در میان مردم گذشته از فضایل اخلاقی و مقامات معنوی به شجاعت و شهامت شناخته شده بود و به هنگام حرکت زید،در نهضت او شرکت جسته بود (13).

روی این بیان روشن می شود که جنبش زید در محدوده فرزندان امام حسین محصور نمی شود بلکه فرزندان امام حسن را نیز دربرمی گیرد و اصولا دعوت زید بر همین اساس استوار بود.زیرا به عقیده زیدیه امامت از آن فرزندان حضرت فاطمه است به شرط آنکه در برابر زمامداران ستمگر شمشیر بکشند و پیکار کنند.لازم به تذکر است که در جنبشهای زیدیه فرزندان امام حسن و امام حسین،دوشادوش یکدیگر قیام کرده برای نابودکردن زمامداران ستمگر تلاش کردند.

گفته می شود که یحیی بن زید به هنگام وفات،به محمد نفس زکیه رجوع و او را به قیام در برابر ستمگران وصیت کرد.ولی او تا فراهم شدن امکانات،دست به حرکت و دعوت نزد.

ولید بن یزید،خلیفه دایم الخمر اموی در سال 126 هجری به هلاکت رسید (14)

در عهد او حوادثی پدید آمد که وضع امویها را به کلی دگرگون کرد؛بنی هاشم به خدمت محمد نفس زکیه رفتند تا با او دست بیعت دهند.وقتی که همه جمع شدند،عبد اللّه بن حسن،پدر نفس زکیه طی خطبه ای،خطاب به بنی هاشم چنین گفت:

”خداوند شما اهل بیت را به وسیله برانگیختن پیامبرش از میان شما،بر دیگران برتری داده است و شما را به این افتخار برگزیده است،در میان شما اولاد علی و فاطمه با برکت ترین شماست چرا که برای حمایت از قرآن و سنت از همه شایسته ترند و اینک شما می بینید که احکام قرآن تعطیل سنت پیامبر متروک شده است.هرروز بر جلوه باطل افزوده و از فروغ حق کاسته می شود.در راه خدا و برای به دست آوردن رضای پروردگار نبرد کنید،پیش از آنکه خداوند شکوه و عظمت شما را از شما گرفته،جامه ذلت و زبونی به تن شما بپوشاند،چنانکه درمورد بنی اسرائیل انجام داد،در صورتیکه عزیزترین مردم عصر خود در پیشگاه خداوند بودند.”

“شما به خوبی می دانید که هروقت گروهی از اینها گروه دیگر را بکشند آنچنان هرج ومرج ایجاد می شود که حکومت به آسانی از دستشان بیرون می رود،اکنون که ولید بن یزید را کشته اند بسیار فرصت خوبی است تا به بیعت محمد که برای رهبری امت اسلامی بسیار شایسته است (15)،بشتابید.بدین ترتیب همه حاضران در مجلس که از اولاد علی و عباس بودند به او دست بیعت دادند و در بیعت او تردیدی به خود راه ندادند.منصور و سفاح نیز که در مجلس حاضر بودند دست محمد را به عنوان بیعت فشردند (16).

آورده اند که منصور به هنگام بیعت گفت:من در میان حاضران،کسی را داناتر از محمد به احکام اسلام و لایقتر از او به رهبری امت نمی شناسم (17).

هنگامی که تاریخ را ورق می زنیم به این نتیجه می رسیم که بنی عباس نه تنها پیش از دیگران در تأیید و تقویت نفس زکیه تلاش می کردند بلکه از نخستین کسانی بودند که به علوی ها دست بیعت دادند و درمورد نفس زکیه هیچ تردید و مخالفتی از خود نشان ندادند.آنها همان طور که به خویشاوندی خود با پیامبر اکرم(ص)مباهات می کردند، به خویشاوندی خود با امیر مؤمنان نیز اظهار مباهات می کردند.

پس از انجام مراسم بیعت،محمد نفس زکیه از شهر بیرون رفت و مدتی را در صحرا سپری کرد.در این مدت گاهی آشکار و هنگامی پنهان می شد.

هنگامی که بنی امیه از بیعت او آگاه شدند واکنشی از خود نشان ندادند.حتی مروان،آخرین خلیفه اموی می گفت:از این خاندان بیمی ندارم،زیرا می دانم که این خانواده شانسی در خلافت ندارند.نگرانی من از عموزادگانشان بنی عباس است (18)و یکبار هم گفت:با محمد کاری نداشته باشید،ما هرگز باکی نداریم از اینکه روزی روی در روی ما بایستد (19).

از این عبارت معلوم می شود که امویها پیش از آنکه جنبش و حرکتی از طرف بنی عباس آغاز شود از آنها نگران بودند ولی برای پیشگیری از خطرات احتمالی اقدامی نکرده بودند و این ناشی از ضعف و هوسرانیهای بیش از حد خلفای اموی می باشد.

بدین ترتیب هرروز بر تعداد هواداران عباسی افزوده گشت تا رژیم اموی ساقط گردید و بنی عباس به روی کار آمدند و بدون اتلاف وقت،اخذ بیعت را با تلاشی پیگیر آغاز کردند.

عباسی های حیله گر،بیعت نفس زکیه را شکستند و دست سفاح عباسی را به عنوان بیعت فشردند.

این اقدام خصمانه عباسی آغازگر درگیری سیاسی ممتدی در میان علویها و عباسی ها بود زیرا علویها خود را برای خلافت شایسته تر می دانستند چرا که از اولاد پیامبر و از نسل فاطمه بودند (20).

سفاح چون این نکته را دریافته بود،تا می توانست به آنها نزدیکتر می شد تا شاید این اختلاف را از بین ببرد.

یعقوبی می نویسد:هنگامی که عبد اللّه بن الحسن با برادرش حسن مثنی بر او وارد شد،سفاح مقدمشان را گرامی داشت و هدایای فراوانی به آنها داد.حتی نقل شده که املاک را به عبد اللّه و چشمه مروان را به حسن مثنی داد (21).ولی این سیاست مزورانه برای او سودی نبخشید و در آتش دل علویها کارگر نیفتاد و آنها همچنان در ساقطکردن رژیم به تلاش خود ادامه دادند (22).

مقدسی می نویسد:سفاح روزی انبانی پر از جواهرات به عبد اللّه بن حسن عطا کرد و او را سوگند داد که درباره اش چیزی بگوید.عبد اللّه دو بیت شعر خواند که ترجمه اش اینست (23):

“آیا نمی بینی که حوشب با تلاش شبانه روزی اش کاخهای سر به فلک کشیده ای برای استفاده بنی نفیله می سازد.”

“او آرزوی عمر نوح در سر می پروراند،غافل از اینکه فرمان خدا شب نازل می شود. (24)“سفاح به شدت خشمگین شد و او را به مدینه تبعید کرد.

حقیقت امر اینستکه سیاست مبتنی بر زر و زور و تزویر سفاح توانست علویها را تا مدتی آرام نگه دارد و تا حدی جلو بینشهای سادات حسنی را بگیرد (25).به همین دلیل مشاهده می شود که در عهد او جنبشی از طرف علویها اتفاق نیفتاد و جنبش محمد نفس زکیه بعد از سفاح و در عهد منصور دوانیقی روی داد.


منابع :

1- 1) -سر السلسله العلویه ص 72-

2) -دائره المعارف الاسلامیه،ماده”ابراهیم”3-

3) -منتقله الطالبین ص 64-

4) -سر السلسله العلویه ص 75-

5) -مقاتل الطالبین ص 2336-

6) -الحدائق الوردیه ج 1 ص 3167-

7) -غایه الاختصار ص 14

8- *) -مؤلف این حدیث را از کتاب الفخری فی الاداب السلطانیه تألیف:محمد بن علی بن طباطبا،نقل می کند که به نظر مترجم این کتاب ارزش استناد ندارد زیرا کتاب در زمینه حدیث نوشته نشده است.ولی در صدها حدیثی که در کتب معتبر اهل سنت،از پیامبر اکرم(ص)نقل می کنند تایید شده است که اسمه اسمی نام مبارک مهدی مطابق نام پیامبر است و در هیچکدام تصریح نشده است که نام پدرش نیز مطابق نام پدر آن حضرت است.اینک به چند حدیث در منابع مهم اهل سنت اشاره می کنیم که در همه آنها تصریح شده به اینکه اسمه اسمی نام مهدی مطابق نام پیامبر است و در هیچکدام از نام پدرش بحث نشده است.اینک منابع احادیث: الف-صحیح ترمذی،ج 2 ص 36 ب-صحیح ابی داود،ج 2 ص 207 پ-مسند احمد حنبل،ج 1 ص 376 و 377 و 430 و 448 ت-کنز العمال،ج 7 ص 188 ث-تاریخ بغداد،ج 4 ص 388 ج-ذخائر العقبی،ص 136 که در هیچکدام از احادیث فوق جمله و اسم ابیه اسم ابی نیامده است.حافظ ابو عبد اللّه محمد بن یوسف گنجی شافعی در کتاب پرارج البیان فی اخبار صاحب الزمان پس از نقل حدیث فوق می نویسد:”احمد حنبل که در گفتارش بسیار دقیق است در چندین مورد از مسند خود این حدیث را نقل کرده و در هیچکدام”اسم ابیه اسم ابی” را نیاورده و اگر چنین نقلی شده باشد ممکن است در اصل چنین بوده باشد اسم ابیه اسم ابنی یعنی:نام پدرش نام پسرم حسن می باشد،که بعدا تحریف شده است”(البیان، چاپ بیروت ص 94).نتیجه اینکه در روایات صحیحه فقط جمله”اسمه اسمی”وجود دارد و جمله”اسم ابیه اسم ابی”یا وجود ندارد و یا تحریف شده است.”مترجمان”

9) -الاداب السلطانیه ص 110

12) -المعارف ابن قتیبه ص 455

11) -مقاتل الطالبین ص 238

12) -العیون و الحدائق ج 3 ص 230

13) -الحدائق الوردیه ج 1 برگ 148

14) -الشیعه و الحاکمون ص 140

15) -مقاتل الطالبین ص 253-258

16) -غایه الاختصار ص 14 و البدایه و النهایه ج 1 ص 80

17) -مقاتل الطالبین ص 253

18) -همان مدارک

19) -العیون و الحدائق ج 3 ص 231

20) -تاریخ عرب،نیلکسن،ص 254

21) -تاریخ یعقوبی ج 2 ص 431

22) -العیون و الحدائق ج 3 ص 232

23) -البدء و التاریخ ج 6 ص 84

24) -متن اشعار: الم تر خوشبا امسی بینی قصورها تعمها لبنی نفیله یومل ان یعمر عمر نوح و امر اللّه ینزل کل لیله

25) -العصر العباسی الاول ص 64

به این پست امتیاز بدید...

خیلی ضعیف/ضعیف/متوسط/خوب/عالی

میانگین امتیازات :5 تعداد آرا: 25

هنوز کسی رای نداده...




طراحی سایت بیوگرافی شما
یکبار هزینه برای 5 سال
آدرس دلخواه شما با پسوند .ir