« قسر در رفتن » یک اصطلاح میباشد که بسیاری از افراد مفهوم آن را متوجه میشوند ولی از معنای دقیق آن آگاه نیستند ، در این مطلب به بررسی معنی این اصطلاح میپردازیم . ( قسر در رفتن به چه معناست ? )
قسر در رفتن یک اصطلاح دامداری و دامپروری میباشد. حالتی است که دام ماده موفق شود در هنگام جفتگیری از دست دام نر فرار کند .
قسر در رفتن
- گریختن از یک مهلکه
- فرار از حدثه
- گریختن گاو یا گوسفند ماده از گاو یا گوسفند نر در طول یک دورهی پرواربندی
تلفظ قسر در رفتن :
قسر در رفتن در فرهنگ معین
( ~ . دَ. رَ تَ) (مص ل .) (عا.) از حادثه یا مهلکه ای جان سالم به در بردن .
اصطلاح قسر در رفتن اشتباه تایپی rsv nv vtjk قسر در رفتن به انگلیسی close shave, miss
قسر
- کسی را بزور و ستم بکاری وا داشتن
- اجبار
- جبر
- زور
- قهر
- مقهور ساختن
- [ گویش مازنی ] /ghasser/ نازا عقیم
معنی قسر در لغتنامه دهخدا
قسر. [ ق َ ] (ع مص ) به ستم بر کاری داشتن. (منتهی الارب ) (تاج المصادر بیهقی ). به قهر و کراهت به کاری واداشتن. گویند:قسره علی امر؛ اکرهه علیه. (از اقرب الموارد): قسر دایم بر طبیعت محال است. || (اِمص ) ستم.
- قسر. [ ق َ ] (اِخ ) نام بطنی است از بجیله. (منتهی الارب ).
- قسر. [ ق َ ] (اِخ ) نام مردی است. (منتهی الارب ).
- قسر. [ ق ِ س ِ ] (ص ) بی حاصل. نازا. عقیم. عاقر. سترون.
- قسر دررفتن حیوان ؛ بار نگرفتن و نزادن و حمل برنداشتن آن هنگام جفت گیری.
- || و در کنایه به معنی هر کاری است که به نتیجه نرسد.
- قسرکُس ؛ ناسزائی است که بزنان گویند یعنی زنی که فرزند نتواند آوردن.
- قسر. [ ق َ ] (اِخ ) نام کوه سراة است که در حدیث نبوی وارد شده است. رجوع به معجم البلدان شود.
- قسر. [ ق َ ] (اِخ ) ابن عبقربن انماربن اراش بن عمروبن الغوث. تیره ای است از بجیلة. (اللباب ).
- قسربن عبقربن انماربن اراش ، از قحطان و جد جاهلی است ، و گویند نام او مالک بوده و قسر لقب داشت. از فرزندان وی تیره های فراوانی به وجود آمد. اسماعیل بن عمار اسدی که از شاعران مخضرم امویان و عباسیان است گوید :
- بکت المنابر من فزارة شجوها
- فالیوم من قسر تضج ّ و تجزع.
- رجوع به الجمحی ص 289 و جمهرة الانساب ابن حزم ص 365 و 366 و اعلام زرکلی چ 2 ج 6 ص 40 شود.
معنی قسر در لغتنامه معین
قسر(قَ) [ ع . ] (مص م .) به زور به کار واداشتن .
(ق س ) (ص .) کسی که در قمار نه باخته و نه برده باشد.قسر در رفتن ( ~ . دَ. رَ تَ) (مص ل .) (عا.) از حادثه یا مهلکه ای جان سالم به در بردن .
معنی قسر در فرهنگ عمید
قسر
۱. کسی را به زوروستم به کاری واداشتن.
۲. جبر، زور.
کلمه : قسر اشتباه تایپی : rsv آوا : qeser نقش : قید
درود، در زبان تاتی گویش تاکستانی در تمامی لهجه های این گویش؛ قسسر/ Qesser به معنی بارور نشدن و آبستنی ناموفق حیوان ماده به ویژه میش و ماده گاو
در اصطلاح فارسی و مؤدبانه معنی قسر در رفتن یعنی کسی که متهم و مجرم هست و میخواد از این مهلکه جان سالم به در ببره یعنی خودش مظلوم جلوه بده و بخواد تبرئه بشه در صورتیکه شخصی اگر مرتکب اشتباه نشده باشه تبرئه میشه نه اینکه هر غلطی دلش خواست کرد