حتما برای شما هم پیش آمده است عبارت تمدد اعصاب را در نامه های اداری ، مطبوعات و اخبار مشاهده کرده باشید و از معنی دقیق آن مطلع نباشید ، در این مطلب معنی دقیق این کلمات را مرور میکنیم . ( تمدد اعصاب یعنی چه ? )
تمدد اعصاب به معنی بازیابی ، استراحت و آرامش یافتن پس از کار یا سختی میباشد . برای این عبارت معادل فارسی دقیق نمیتوان یافت اما موارد زیر میتواند تا حدودی معنای آن را انتقال دهد :
- استراحت
- سست سازی
- سستی
- آرام یاب
- پی کشیدگی آرامیافت
فهرست مطالب
تمدد اعصاب
عبارت | تمدد اعصاب |
اشتباه تایپی : | jlnn huwhf jlnn huwhf ;vnk |
معادل انگلیسی : | Relaxation |
معادل عربی : | ارخاء |
تمدد اعصاب به انگلیسی
English | فارسی |
relaxation | تمدد اعصاب |
stretching oneself, tension | تمدد |
fresh | تمدد یافته |
parasympathetic | پاراسمپاتیک (اعصاب) |
war of nerves | جنگ اعصاب |
nerves , nervous system | سلسله اعصاب |
neuro- | سلسه اعصاب |
nervous | وابسته به اعصاب |
neural | وابسته به سلسلهء اعصاب |
nerve-racking , nerve-wracking , raspy , unnerving | اعصاب خرد کن |
معنی تمدد
- کشیدگی
- دراز شدن
- درازکشیدن
کلمه : | تمدد |
اشتباه تایپی : | jlnn |
آوا : | /tamaddod/ tamaddod |
نقش : | اسم |
معنی تمدد در لغتنامه دهخدا
تمدد. [ ت َ م َدْ دُ ] (ع مص ) کشیدن و کشیده شدن. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).کشیده شدن و دراز کشیدن مردم. (آنندراج ). بیازیدن. (تاج المصادر بیهقی ). خویشتن یازیدن. (زوزنی ).
|| تمدد الرجل ؛ ای تمطی. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) (مجمل اللغة). || (ع اِ) کشیدگی و خمیازه. (ناظم الاطباء). تمدد را به پارسی طرنجیدگی گویند. (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ، یادداشت به خطمرحوم دهخدا).
صاحب بحر الجواهر تمدد را در اصطلاح طب به فارسی گزک آورده و گوید: شیخ گوید تمدد مرضی آلی است که مانع قوه ٔ محرکه از قبض اعضایی که وظیفه ٔ آنها انقباض است می گردد و شیخ نجیب الدین گفته که تمدد تشنج عصب است از دو طرف پس عضو خشک گردد و به هیچ سوی نگراید پس آن ضد تشنج است ولی در این نظر است زیرا تمدد برحسب تعریفی که کرده اند مرکب از دو تشنج است بنابراین ضد تشنج نیست امابرحسب تعریف شیخ که آن را ضد تشنج دانسته از آن سبب است که تمدد مانع انقباض است .
همچنانکه تشنج مانع انبساط می گردد. (بحر الجواهر). بیماری آلی باشد که قوه ٔ محرکه را از قبض اعضایی که قابل انقباض باشند منع کند و آن… آفتی است که در عضل و عصب پیدا آید. (قانون ابوعلی سینا چ تهران ص 52، یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
|| دیر کشیدن فضولات در معده. یبوست : و متی حدیث عن اکل لحوم الوحش تمدد فی المعده وبطء خروج الثفل فینبغی ان… (ابن البیطار).
معنی تمدد به فارسی
تمدد
کشیده شدن، درازشدن، درازکشیدن
- ( مصدر ) کشیده شدن دراز شدن دراز کشیدن تمدد اعصاب .
- ( اسم ) کشیدگی . جمع : تمددات .
معنی تمدد در لغتنامه معین
تمدد(تَ مَ دُّ) [ ع . ] (مص ل .) دراز شدن ، کشیده شدن .
معنی تمدد در فرهنگ عمید
تمدد۱. کشیده شدن، دراز شدن.
۲. دراز کشیدن.
تمدد در جدول کلمات
ورزش تمدد اعصا ب = یوگا