واژه « نستوه » در ادبیات و اشعار فارسی بسیار کاربرد داشته است ولی امروزه به ندرت استفاده میشود ، در این مطلب به بررسی معنی این کلمه میپردازیم . ( معنی نستوه چیست ؟ )
فهرست مطالب
معنی نستوه
مترادف و معادل واژه نستوه :
- خستگی ناپذیر
- نام پهلوان ایرانی
- پسر گودرز در شاهنامه
- ستیزه گر
تلفظ نستوه :
برای واژه نستوه معانی مشخصی وجود دارد که با بررسی این کلمه در لغتنامه های معتبر فارسی با آنها آشنا میشویم :
نستوه در لغتنامه دهخدا
نستوه : خستگی ناپذیر . ناافتاده . ضد ستوه و بستوه . و اسم معنی (حاصل مصدر) آن نستوهی است . (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ).
عاجزنشونده . (فرهنگ نظام ).
آنکه به ستوه نیاید. که درمانده و عاجز نشود. مقاوم . (یادداشت مؤلف ).
آنکه در کارها ستوه نگردد یعنی ملول و عاجز نشود :
که کشت آن سیه پیل نستوه را
که کند از زمین آهنین کوه را…دقیقی
ستیزنده . (جهانگیری ) (برهان قاطع) (ناظم الاطباء). آن بود که در جنگ روی نگرداند. (از حاشیه ٔ فرهنگ اسدی نخجوانی ).
جنگاور. ستیهنده . (برهان قاطع) (ناظم الاطباء). ناستوه . (انجمن آرا). بی باک . دلیر. جنگجو. بی هراس .
کسی که از جنگ و بحث و مخاصمت نمودن عاجز نشود و به تنگ نیاید و روی نگرداند. (برهان قاطع). که از جنگ ستوه نشود و به تنگ نیاید و روی نگرداند. (آنندراج ). آن که در جدال روی برنگرداند و کوشنده بود. (فرهنگ نظام از لغت فرس ). پرروی که از بحث و مخاصمه روی گردان نشود. (ناظم الاطباء). آنکه از خصم روی نگرداند در سخن و در جدال و در خصومت . (از صحاح الفرس )
واژه نستوه در اشعار فارسی
ابا خورشیدسالاران گیتی
سوار رزم ساز و گُردِ نستوه .رودکی
بر آن سو که شاپور نستوه بود
پراکنده شد هرچه انبوه بود.فردوسی
بدو گفت مردم که نستوه تر
چنین گفت کآنکو بی اندوه تر.
فردوسی .
بیازید هوشنگ چون شیر چنگ
جهان کرد بر دیو نستوه تنگ .
فردوسی .
همانجا که مرز فرستوه بود
دزی جای دزدان نستوه بود.
اسدی .
ستیزه گر :
نخواهم رفت و با یاران نخواهم مشورت کردن
که نستوه از خرد هرگز نخواهد خواست دستوری .
فرهنگ فارسی معین
(نَ) (ص .) خستگی ناپذیر. مبارز.
اطلاعات واژه نستوه
تلفظ نستوه | /nastuh/ nastuh |
مترادف نستوه | خستگی ناپذیر ستیهنده، مبارز، مقاوم |
اشتباه تایپی | ksj,i |
نوع اسم | پسرانه |
معنی به عنوان اسم | از شخصیتهای شاهنامه نام یکی از پسران گودرز پادشاه اشکانی همچنین نام یکی از سرداران خسروپرویز پادشاه ساسانی |
- نستوه (حل جدول) : خستگی ناپذیر
- نستوه (مترادف و متضاد زبان فارسی) : خستگیناپذیر، ستیهنده، مبارز، مقاوم
- نستوه (فرهنگ فارسی هوشیار) : خستگی ناپذیر، عاجز نشونده
نستوه در فرهنگ عمید
- کسی که از کار و کوشش به ستوه نیاید ، خستگی ناپذیر.
- [قدیمی] مرد جنگی که از جنگ و ستیز عاجز و خسته نشود : ایا خورشید سالاران گیتی / سوار رزم ساز و گرد نستوه (رودکی: ۵۲۹ ).
نستوه به انگلیسی
- indefatigable
- brave
- quarrelsome
- weariless
- rude
- tenacious
- tireless
- uncompromising
- unflagging
- untiring
- morose
- name of a hero
- die-hard
- diehard
- inexhaustible
نستوه به اسپانیایی
sin cansancio : نستوه ، خستگی ناپذیر , نافرسودنی .
inagotable : نستوه ، خستگی ناپذیر , پایان نا پذیر , تهی نشدنی , پایدار.
نستوه به سوئدی
outtrttlig : نستوه ، خستگی ناپذیر , خسته نشدنی , نا فرسودنی, نستوه .
outt mlig :خستگی نا پذیر , پایان نا پذیر , تهی نشدنی , پایدار.
نستوه به فرانسوی
intarissable : خستگی ناپذیر , پایان ناپذیر , تهی نشدنی, پایدار .
inpuisable : خستگی ناپذیر , پایان ناپذیر , تهی نشدنی , پایدار.
infatigable : نستوه ,خستگی ناپذیر , نافرسودنی .
مطالب پیشنهادی
معنی نستوه چیست ؟