مجموعه کامل اسامی پسرانه لاکچری به همراه معانی هر اسم در این صفحه برای شما عزیزان قرار داده شده است . ( اسم پسرانه لاکچری و شیک )
اسم پسرانه لاکچری
- اسم لاکچری با حرف الف
- اسم لاکچری با حرف ب
- اسم لاکچری با حرف پ
- اسم لاکچری با حرف ت
- اسم لاکچری با حرف ج
- اسم لاکچری با حرف ح
- اسم لاکچری با حرف د
- اسم لاکچری با حرف ر
- اسم لاکچری با حرف ز
- اسم لاکچری با حرف ژ
- اسم لاکچری با حرف س
- اسم لاکچری با حرف ش
- اسم لاکچری با حرف ط
- اسم لاکچری با حرف ع
- اسم لاکچری با حرف ف
- اسم لاکچری با حرف ک
- اسم لاکچری با حرف م
- اسم لاکچری با حرف ن
- اسم لاکچری با حرف و
- اسم لاکچری با حرف ه
- اسم لاکچری با حرف ی
- اسم لاکچری با حرف م
اسم لاکچری با حرف الف
اَرسام | به معنای آرشام | فارسی |
اِرمیا | بزرگ داشته شده، نام یکی از پیامبران بنی اسرائیل همچنین لقب حضرت خضر نبی و لقب حضرت علی (ع) (اسم پسر و دختر) | عبری |
آرسام | (تلفظ: ārsām) گونهای دیگر از واژه آرشام، آرشام – آرشام خرس، زورمند، دارای زور خرس پسر آریارمنه و پدر ویشتاسب از خاندان هخامنشی | فارسی |
ایلیا | خداوند خدای من است؛ در تورات از انبیای بنی اسرائیل که در عهد عتیق، عهد جدید و قرآن (= الیاس) از او یاد شده است؛ (در سُریانی) نام امیرالمؤمنین علی ابن ابیطالب(ع) | عبری |
الیا | الیاس، خدای من یهوه است، نام یکی از پیامبران بنی اسرائیل و در اسلام یکی از چهار پیامبر جاویدان | عبری |
آتین | در زبان زند و پازند جدید، نو، بوجود آمده | اوستایی – پهلوی |
آدرین | آدریانوس، به فتح ی یکی از پادشاهان روم که فتوحات زیادی داشت و به ادبیات علاقمند بود. | لاتین |
آرتا | پاک، نام پهلوان ایرانی – ارتا (به فتح الف) در اوستا به معنای مقدس آمده است. | فارسی |
آراد | (تلفظ: ārād) (در اعلام) نام فرشتهی موکل بر دین و تدبیر امور و مصالحی که به روز آراد متعلق است، نام روز بیست و پنجم ماه شمسی، (در پهلوی) آرای، آراینده – آراج، نام روز بیست و پنجم از هر ماه شمسی در ایران قدیم که در این روز نو پوشیدن را مبارک و سفر را شوم میدانند. | فارسی |
آوید | تلفظ: āvid دانش، خرد عقل (در زبان اوستایی کلمههای ‘ آوید، وید، ویدا ‘ هر سه به یک معنی به کار رفته است) مشتاق و خواهان (اسم دختر و پسر) | فارسی |
آریان | (تلفظ: āriyān) منسوب به آریا، آریایی، آریا | لاتین |
آروین | (تلفظ: ārvin) امتحان و آزمایش و تجربه، آزموده و آزمایش شده – تجربه آزمایش امتحان آزمون | فارسی |
آبتین | اسم پدر فریدون پادشاه پیشدادی و نیز از شخصیت های شاهنامه فردوسی به معنی روح کامل، انسان نیکو کار | اوستایی |
آریو | (تلفظ: āriu) (آری = آریا + او/، u/ (پسوند نسبت و شباهت))، منسوب به قوم آریایی، شبیه آریائیان، آریایی – نام یکی از سرداران بزرگ ایرانی زمان داریوش سوم پادشاه هخامنشی در نبرد با اسکندر مقدونی | فارسی |
اسم پسرانه لاکچری و شیک
اسم لاکچری با حرف ب
بَردیا | دومین پسر کورش بزرگ و برادر کمبوجه (سومین پادشاه هخامنشی) است که در اوستایی به معنای بلند پایه است. | فارسی |
بِهینا | (بهین + الف نسبت)، منسوب به بهین | فارسی |
بِهنیا | نیک نژاد، دارای اصل و نسب، اصیل، شریف. | فارسی |
بِنیامین | یعنی پسر دست راستِ من؛ آخرین پسر حضرت یعقوب (ع) و برادر تنی حضرت یوسف (ع). | عبری |
بَرسام | آتش بزرگ مرکب از بر (مخفف ابر) + سام (آتش)، نام یکی از سرداران یزگرد ساسانی، از نامهای شاهنامه؛ فرزند بیژن فرمانروای سمرقند که با یزدگرد جنگید. | فارسی |
بهداد | آفریده خوب | فارسی |
بِهیاد | (به + یاد) دارندهی بهترین یاد؛ کسی که از او به نیکی یاد میکنند. | فارسی |
بهشاد | نیکوی شاد؛ مرکب از به (بهتر یا خوب) + شاد | فارسی |
باراد | نام کسی که در زمان شاپور یکم پادشاه ساسانی زندگی کرده ونام او در کتیبه کعبه زرتشت آمده است. | فارسی |
پارسا | آن که از ارتکاب گناه و خطا پرهیز کند، پرهیزگار، زاهد، متقی دیندار، متدین، مقدس؛ عارف، دانشمند. | فارسی |
پویان | آن که در حال حرکت به نرمی و آرامی است، روان؛ دونده، دوان، شتابان؛ جوینده؛ جستجو کننده. | فارسی |
اسم لاکچری با حرف پ
پَیام | الهام، وحی؛ مطلبی که به شکل کلام، نوشته یا نشانهای از فرد یا گروهی به فرد یا گروه دیگر فرستاده شود. | فارسی |
پندار | فکر، اندیشه، وهم، گمان، ریشه پنداشتن (اسم دختر و پسر) | فارسی |
پدرام | آراسته؛ نیکو؛ خوشدل، شاد؛ سرسبز وخرم؛ مبارک، فرخ، خجسته؛ شادی، خوشحالی. | فارسی |
پَرهام | فرشته خوبی، همچنین به معنی پیر همه (پدر همه) میباشد. معادل عبری آن آبراهام میباشد. نامی است پارسی باستانی و معرب آن ابراهیم است، صورت فارسی ابراهیم. | فارسی |
اسم لاکچری با حرف ت
توحید | یگانه دانستن خدا؛ اقرار به یگانگی خداوند، یکتا پرستی؛ اخلاص | عربی |
تیام | چشمانم؛ عزیز و گرامی (اسم دختر و پسر) | لری |
اسم لاکچری با حرف ج
جهانیار | یاور و یاور مردم جهان | فارسی |
جويا | جستجو كننده، جوينده | فارسی |
جاويد | هميشگي، ابدي | فارسی |
اسم دختر با ج / کامل ترین لیست
اسم لاکچری با حرف ح
حِسام | شمشیر تیز و برنده | عربی |
حِسان | بسیار نیکو، بسیار خوب، نیکروی | عربی |
حامی | منسوب به حام پسر نوح، از اولاد حام؛ آن که پشتیبان و نگهبان کسی یا چیزی است، حمایت کننده، پشتیبان. | عربی |
اسم لاکچری با حرف د
دامون | دشت و صحرا؛ از حکمای قدیم یونان و از فیثاغوریان. | فارسی |
داتام | (تلفظ: dātām) آفریننده و مخلوق، نام یکی از فرماندهان پارسی کاپادوکیه | فارسی |
داتیس | (تلفظ: dātis)، سرداری از مردم ماد و از سرداران داریوش هخامنشی. | فارسی |
دادمهر | عدالت دوست؛ نام چند تن از امیر زادگان و شاهزادگان در تاریخ. | فارسی |
دارا | برخوردار از چیزی یا در اختیار دارندهی چیزی، صاحب، مالک، ثروتمند؛ (به مجاز) خداوند | فارسی |
دانا | دارای عقل و تجربه، خردمند، عاقل، دارای علم و آگاهی، عالم، علیم. | فارسی |
دانوش | نام شخصی در داستان وامق و عذرا | فارسی |
دایان | سرافرازی، تکیه گاه | ترکی |
اسم پسرانه لاکچری و شیک
اسم لاکچری با حرف ر
رَها | اسم پسرانه و دخترانه به معنی نجات یافته و آزاد، با آزادی، آزادانه، رهایی | فارسی |
رَسام | رسم کننده، طراح، نقاش | عربی |
راتین | رادترین، نام یکی از سرداران اردشیر دوم پادشاه ساسانی | فارسی |
رادمهر | خورشید بخشنده، بخشنده همچون خورشید | فارسی |
رادوین | جوانمرد کوچک | فارسی |
راستین | حقیقی، واقعی، راست قامت | فارسی |
رُهام | در شاهنامه پهلوان ایرانی، (در عربی) پرندهای که شکار نکند. | فارسی |
رادمان | رادمنش، کریم، با سخاوت، نام سرداری معاصر خسرو پرویز ساسانی. | فارسی |
رادنوش | مرکب از راد (جوانمرد، بخشنده) + نوش (نیوشنده) | فارسی |
رادین | بخشنده، جوانمرد | فارسی |
رستاک | (تلفظ: rastāk)، شاخهی تازهای که از بیخ درخت برآید، زادهی درخت مو (اسم دختر و پسر) | فارسی |
رامتین | رامسین، رامین، نوازنده، سازنده؛ نام شخصی که واضع چنگ بوده | فارسی |
رایان | باهوش و دانشمند، نگهبان آسمان در عربی نام کوهی در حجاز و نام شهری و روستایی است. (اسم دختر و پسر) | فارسی |
رایا | آنکه مورد توجه خداوند است، فکر و اندیشه (اسم دختر و پسر) | عبری |
اسم لاکچری با حرف ز
زامیاد | زاده فرشتگان، نگهبان زمین، نام روز بیست و هشتم از هر ماه شمسی در قدیم | فارسی |
زانکو | به دنبال دانش و علم، شبیه به کوه | کردی |
زانیار | یار دانا و دانشمند | کردی |
اسم لاکچری با حرف ژ
ژوان | میعادگاه عاشق و معشوق | کردی |
ژیار | شهرنشینی، تمدن؛ زندگی شهروندان | کردی |
اسم پسرانه لاکچری و شیک
اسم لاکچری با حرف س
سیامک | سیاه مو | فارسی |
سیاوش | دارندهی اسب نر سیاه، پسر کیکاووس پادشاه کیانی | فارسی |
سام | آتش، از شخصیتهای شاهنامه، نام پهلوان ایرانی پسر نریمان و پدر زال در عبری سام به معنی ‘اسم’ است و آن نام فرزند ارشد نوح نبی (ع) میباشد. | فارسی |
سامان | سرزمین، ناحیه، محل، مکان؛ ترتیب و روش چیزی یا کاری ثروت، دارایی، قوت، توانایی؛ صبر، آرام و قرار | فارسی |
ساتیار | از نامهای زرتشتی که گونهی دیگر آن به نظر میرسد سادیار باشد نام یکی از سرداران داریوش. | اوستایی – پهلوی |
سامیار | ثروتمند | فارسی |
ساشا | مدافع و محافظ مردان | یونانی |
سامی | عالی، بلند مرتبه، بلند؛ منسوب به سام پسر نوح نبی (ع) | فارسی |
سورنا | سُرنا، سردار دلیر پارتی معاصر اشک سیزدهم | فارسی |
سیروان | عربی ساربان، نام رودی در غرب ایران که از استانهای کردستان و کرمانشاه میگذرد. | کردی |
سپنتا | پاک و مقدس | اوستایی – پهلوی |
سبحان | پاک، منزه؛ از نامهای خداوند | عربی |
سورین | (تلفظ: surin)، منسوب به سُور، آن که شادمان و مسرور است، توانا، دلیر | فارسی |
اسم لاکچری با حرف ش
شادمهر | ویژگی آن که دارای شادی و مهربانی است. | فارسی |
شروین | معشوق مردمان، پایدار و نامی، نام قلعهی شروان؛ نام انوشیروان دادگر | فارسی |
شاها | نام قلعهای که هولاکوخان اموال و خزاین خود را آنجا گذاشته بود. | فارسی |
شَنتیا | نام حضرت علی (ع) در زبور داوود، پیروز | فارسی |
شهیاد | مرکب از شه (شاد) + یاد (خاطره) | فارسی |
شهراد | پادشاهِ جوانمرد | فارسی |
شاهرخ | دارای رخساری چون شاه، شاه منظر، شاه سیما | فارسی |
شارونا | سرزمین پربار و حاصلخیز | آشوری |
شایان | شایسته، سزاوار، در خور؛ فراوان | فارسی |
شهیار | همدم، همنشین و مونس شاه؛ نظیر و همتای شاه؛ (به مجاز) بلند مرتبه | فارسی |
اسم لاکچری با حرف ط
طاها | طه، نگارش فارسیانه طه میباشد. | عربی |
اسم پسرانه لاکچری و شیک
اسم لاکچری با حرف ع
عارف | آن که از راه تهذیب نفس و تفکر به معرفت خداوند دست مییابد، دانا، آگاه نام شاعر ایرانی قرن چهاردهم، عارف قزوینی | عربی |
عرشیا | ملکوتی آسمانی، مرکب از عرش + الف نسبت | عربی |
اسم لاکچری با حرف ف
فرجاد | فاضل و دانشمند | اوستایی |
فربد | دارای شکوه و جلال، باشکوه، شکوهمند، مناعت، بزرگی، نام پسرانه زیبا | فارسی |
فرداد | فر + داد، داده شکوه، زیبایی و جلال | فارسی |
فرزام | لایق، درخور، شایسته | فارسی |
اسم لاکچری با حرف ک
کامران | آن که در هر کاری موفق است، چیره، مسلط | فارسی |
کارن | شجاع و دلیر، نام فرزند کاوه آهنگر و هم چنین اسم سردار لشکر مهرداد شاهزاده اشکانی که علیه اشک بیستم (گودرز) قیام کرد. | فارسی |
کیا | پادشاه سلطان، حاکم، فرمانروا | فارسی |
کیاراد | پادشاه جوانمرد، مرکب از کیا به معنای سلطان و پادشاه و راد به معنای جوانمرد | فارسی |
کامیار | کامیاب، آنکه کام و نشاط دوست اوست، کامروا و پیروز | فارسی |
کوشاد | ریشه گیاهی خوشرنگ | فارسی |
کیان | پادشاهان، سلاطین، دومین سلسله پادشاهی از دوره تاریخ افسانه ای ایران | فارسی |
اسم لاکچری با حرف م
مانا | (صفت از ماندن) ماندنی، پایدار؛ (در پهلوی) مانند و مانند بودن (اسم دختر و پسر) | فارسی |
ماکان | آنچه بوده است. | عربی |
مارتیا | آدمی، انسان | اوستایی |
مِهرزاد | زادهی مهر | فارسی |
ماهان | نام پسر کیخسرو، پسر اردشیر پسر قباد، نام یکی از شهرهای استان کرمان | فارسی |
مانی | اندیشمند | فارسی |
مهرسام | پسر خونگرم و مهربان مرکب از مهربه معنای مهربانی یا خورشید و سام به معنای آتش است. | فارسی |
مِهراد | (مِه = مِهتر، بزرگتر + راد = جوانمرد)، جوانمرد مِهتر و بزرگتر | فارسی |
مهرشاد | خورشاد، شادمهر، خورشید هدایت کننده | فارسی |
مِهیاد | (مِه = مِهتر، بزرگتر + یاد)، تداعیگر مِهتری و بزرگی؛ (به مجاز) مِهتر و بزرگتر | فارسی |
مِهربُد | محافظ یا نگهبان مهربانی و محبت؛ (به مجاز) شخصِ مهربان | فارسی |
اسم لاکچری با حرف ن
نویان | امیر سپاه، شاهزاده، لقب سلاطین و بزرگان ترک | ترکی |
نوید | مژده، خبرخوش، بشارت | فارسی |
اسم لاکچری با حرف و
واتیار | سخنگو | کردی |
واروژان | کبوتر نر | ارمنی |
وارتان | نام پسر بلاش اول پادشاه اشکانی | ارمنی |
اسم لاکچری با حرف ه
هوفر | مرکب از هو به معنای خوب بعلاوه فر به معنای شأن و شکوه و شوکت شأن و شکوه نیک، شان و شوکت خوب | فارسی |
هوتن | نیرومند، خوش اندام، نام پسر ویشتاسب پادشاه هخامنشی | فارسی |
هوراد | جوانمرد و با خدا، مرد نیک | فارسی |
هوراز | دوست صمیمی | کردی |
هوداد | نیک آفریده، داده خوب، داده نیک | فارسی |
هونام | خوشنام، نیک نام | فارسی |
هیراد | کسی که چهرهای خوشحال و شاد دارد. | فارسی |
هیرسا | پارسا | فارسی |
اسم پسرانه لاکچری و شیک
اسم لاکچری با حرف ی
یاسین | نام سورهای در قرآن کریم | عربی |
یاشار | جاویدان، همیشه زنده، زندگی کننده | ترکی |
یکتا | یگانه، بی نظیر، تنها، یکی از نامهای خداوند، بیهمتا | فارسی |
یونا | به معنی خداوند میدهد، نام دیگر حضرتِ یونس (ع) | عبری |
اسم لاکچری با حرف م
مانیا | پسرانه و دخترانه) (در پارسی باستان) خانه، سرای (در پهلوی) برابر با واژه ی مان به معنی خانه و مسکن معرب از یونانی، دیوانگی، جنون | یونانی |
مطالب پیشنهادی