حتما برای شما هم پیش آمده است کلمه ماهیت را بشنوید یا مشاهده کرده باشید و از معنی دقیق آن مطلع نباشید ، در این مطلب معنی دقیق این کلمه را مرور میکنیم . ( ماهیت یعنی چه ? )
ماهیت
ماهیت به معنای حقیقت هر چیز ، یا پاسخ سؤال از چیستی هر چیز میباشد.
کلمه ماهیت، در اصل «ماهویت» بوده که «یا» ی آن نسبت و «تا» ی آن مصدریه میباشد . «واو» آن بدل به «یا» و «یا» در «یا» ادغام و «ها» مکسور گردیده است.
برخی نیز گفته اند:ماهیت از «ما هو» است. و نیز گفته اند:ماهیت، مرکب از «ما»ی استفهامیه و «یا»ی نسبت و «تای» مصدریه است و همزه زاید بعد از الف به «ها» تبدیل شده است، چنان که برخی اوقات به جای ماهیت «مائیت» گفته میشود.
ماهیت به معنای دیگری هم به کار میرود و آن «ما به الشیء هو هو» است؛ یعنی آن چه حقیقت شیء را تشکیل میدهد.
ماهیت به این معنا بر وجود هم قابل اطلاق است، ولی ماهیت به معنای اول در مقابل وجود است.
/mAhiyyat/
معنی ماهیت
- بود
- جوهر
- وجود
- هستی
- چگونگی
- چیستی
- حقیقت
- واقعیت
- هویت
- نهاد
- هستی
- سرشت
- بن
- چبود
- چیستی
- حقیقت و طبیعت و نهاد و سرشت چیزی
متضاد واژه ماهیت: غرض
معنی ماهیت در لغت نامه دهخدا
ماهیت. [ هی ی َ ] (ع اِ مرکب ) به معنی حقیقت چیزی مستعمل است. بدان که این مصدر جعلی است تراشیده ٔ اهل منطق و حکمت. معنی لفظی لفظ ماهیت چیست این شدن باشد مرکب از ماء موصوله و «هی » ضمیر مؤنث واحدو یاء مشدد علامت جعل و تاء مصدری ، مگر یاء لفظ «هی »به جهت اجتماع یأات حذف شده است. (غیاث ) (آنندراج ).
حقیقت و طبیعت و نهاد و ذات و جوهر. (ناظم الاطباء). چیستی . ماهیت چیزی ، حقیقت آن. ج ، ماهیات. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
|| (اصطلاح فلسفی ) مقابل وجود . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). ماهیت چیز، «چه چیزی » او باشد و آن تفحص باشد از جنس چیز. چنانکه کسی گوید درخت به مثل و کسی بپرسد که درخت چه باشد؟ این از او جستن باشد از جنس درخت و جوابش آن باشد که درخت جسمی باشد افزاینده و مرخاک وآب را به صورت دیگر کننده. (ناصرخسرو، یادداشت ایضاً).
ماهیت نزد حکما
عبارت از پرسش به «ماهو» است و چیزی است که در پاسخ سؤال «ما» حقیقیه گفته می شود که پرسش از گوهر اشیاء است و بنابراین اطلاق بر حقیقت شی ٔ می گردد و آنچه شیئیت شی ٔ بدان است ماهیت می گویند.
ماهیت هم بر حقیقت کلی و هم بر حقیقت جزئی اطلاق شده است. قطب الدین در درةالتاج جمله سوم از فن دوم ص 10 آرد: هر چیزی را حقیقتی هست که آن چیز به آن حقیقت آن چیز است و آن به حقیقت مغایر ماعدای او باشد خواه لازم باشد خواه مفارق و مثال آن انسانیت است مثلاً چه انسانیت از آن روی انسانیت است که در مفهوم او نشود وجود و عدم و وحدت و کثرت و عموم و خصوص الی غیر ذلک من الاعتبارات چه اگر وجود خارجی مثلاً در مفهوم او داخل بودی ، انسانیتی که در ذهن تنها موجود بودی انسانیت نبودی و اگر عدم در او داخل بودی انسانیت موجود در خارج انسانیت نبودی بلکه انسانیت از آن روی که انسانیت است.
– انتهی. پیروان اصالت وجود گویند آنچه متحقق در خارج است وجود است و ماهیات اعتباری هستند و بالعکس. (فرهنگ علوم عقلی سجادی ، ص 513) :
جهان متفق بر الهیتش
فرومانده در کنه ماهیتش.سعدی.حد درست آن بود که دلیلی کند بر ماهیت چیز ولمیت او. (مصنفات بابا افضل ). و رجوع به کشاف اصطلاحات الفنون و تعریفات جرجانی شود.
عبارت های ترکیبی ماهیت
– ماهیت بسیطه ؛ آنچه از اشیاء متخالفه ترکیب نیافته باشد ماهیت بسیطه گویند. قطب الدین گوید: ماهیت اگر ملتئم نباشد از اموری که متخالف باشند بحقیقت آن را ماهیت بسیطه گویند و الا مرکبه (در اینجا منظور از ماهیت حقیقت شی ٔ نیست ) (فرهنگ علوم عقلی سید جعفر سجادی ).
– ماهیت بشرط شی ٔ ؛ آن را ماهیت مخلوطه هم گویند و آن صورتی است که با قید و شرطی لحاظ و یا مورد حکمی قرار گیرد. (فرهنگ علوم عقلی جعفر سجادی ). و رجوع به ترکیب «ماهیت من حیث هی » شود.
– ماهیت بشرط لا ؛ در مقابل ماهیت بشرط شی ٔ یا ماهیت مخلوطه است. (فرهنگ علوم عقلی جعفر سجادی ). و رجوع به ترکیب قبل و «ماهیت من حیث هی » شود.
– ماهیت حقایق ؛ عبارت است از ام الکتاب. (کشاف اصطلاحات الفنون ). و رجوع به ام الکتاب شود.
– ماهیت لابشرط ؛ ماهیتی است که هیچ قید و شرطی نه وجوداً و نه عدماً در آن لحاظ نشود و آن را ماهیت مطلقه و مجرده نیز گویند و ماهیت من حیث هی هم نامند. (فرهنگ علوم عقلی دکتر سید جعفر سجادی ). و رجوع به ترکیب «ماهیت من حیث هی » شود.
سایر عبارت های ترکیبی ماهیت
– ماهیت مجرده . رجوع به ترکیب قبل شود.
– ماهیت مخلوطه . رجوع به ترکیب «ماهیت بشرط شی ٔ» شود.
– ماهیت مطلقه . رجوع به ترکیب «ماهیت لابشرط» شود.
– ماهیت من حیث هی ؛ یعنی ماهیت به اعتبار نفس و ذات خود بدون لحاظ وجود خارجی یا ذهنی و بدون لحاظ عوارض و حالات او مانند کثرت ، وحدت و غیره. چنین امری «لیست الاهی » یعنی نه موجود است و نه معدوم و در حکم وجود لابشرط و بلکه عین وجود لابشرط است که «یجتمع مع الف شرط» و آن به قید وجود ذهنی بشرط شی ٔ است و با قیدبه وجود خارجی نیز بشرط شی ٔ است و با قید عدم وجود ذهنی یا خارجی بشرط لااست و بالجمله هر شی ٔ از اشیاء اگر خود لحاظ شود فی ذاته بدون توجه به عوارض و ضمایم و حالات و خصوصیات وجودی ، مکانی ، زمانی ، امور ذاتی ، عرضی و غیره به این اعتبار «لابشرط» گویند و اگر با یکی یا چند تا از عوارض و قیود اضافاتش لحاظ و اعتبارو یا مورد حکمی قرار گیرد «ماهیت مخلوطه » و یا «بشرط شی ٔ» گویند.
اگر با قید عدم یکی یا تمام قیود و ضمائم لحاظ شده و یا مورد حکمی قرار گیرد «ماهیت بشرطلا» گویند ماهیت لابشرط را ماهیت مجرده و مطلقه هم گویند. (فرهنگ علوم عقلی جعفر سجادی ).
– امثال :
قلب ماهیت محال است . (امثال و حکم ج 2 ص 1164).
|| چگونگی و کیفیت. || قیمت و ارزش.
|| فضیلت و معنویت. (ناظم الاطباء) (ازفرهنگ جانسون ).
ماهیة. [ هی ی َ ] (ع اِ مرکب ) ماهیةالشی ٔ، حقیقت آن و این کلمه نسبت است به ماهو. ج ،ماهیات. (از اقرب الموارد). و رجوع به ماهیت شود.
معنی ماهیت در لغتنامه معین
ماهیت(یَّ) [ ع . ] (اِ.) حقیقت و نهاد و ذات چیزی .
معنی ماهیت در فرهنگ عمید
ماهیت : حقیقت، طبیعت، نهاد، سرشت.
ماهیت در جدول
سوال : اقتصاد دان و فیلسوف اسکاتلندی متولد 1723 و صاحب کتاب «تحقیقی درباره ماهیت و علل ثروت ملل» .
پاسخ : اسمیت .
کلمه : ماهیت اشتباه تایپی : lhidj آوا : mAhiyyat نقش : اسم