شاید شما هم در مورد نوشتن هیئت مدیره یا هیات مدیره دچار شک شوید که کدام املا درست می باشد ، در این مطلب معنی هر واژه را بررسی میکنیم تا در هر مورد از املای صحیح استفاده کنیم . ( هیئت مدیره یا هیات مدیره ? )
املای صحیح این عبارت « هیئت مدیره » میباشد و نوشتن و تلفظ آن به صورت « هیات مدیره » اشتباه است .
جمع هیئت = هیئات .
فهرست مطالب
هیئت مدیره
واژه هیئت از زبان عربی وارد زبان فارسی شده است و به معنای : ” پیکر، ریخت، شکل، قیافه، هیئت، عرض ” میباشد . واژه هیئات نیز جمع هیئت میباشد و بدیهی است که نمیشود این دو واژه را بجای یکدیگر استفاده کرد .
برابر واژه هیئت مدیره = مدیرگان .
معنی هیئت مدیره ?
گروه راهبران یک شورا متشکل از اعضای انتخاب شده یا انتصاب شده که سیاست گذاری و تصمیم گیری کلان سازمان یا شرکت را بر عهده دارند . یکی از وظایف اصلی هیئت مدیره انتصاب مدیرعامل و نظارت بر عملکرد او میباشد .
هیئت مدیره در جدول
جلسه ای با شرکت تمامی اعضای رهبری یا هیئت مدیره یک حزب یا سازمان سیاسی = پلنوم .
کلمه : هیئت مدیره اشتباه تایپی : idmj lndvi
معنی هیات
مترادف و معادل واژه هیات:
- پیکر
- ریخت
- شکل
- قیافه
- هیئت
- عرض
- انجمن
- دسته
- ریخت
- گروه
معنی هیات در لغتنامه دهخدا
هیاة [ هََ ی ْ یا ] (ع اِ) امر: ما هیاته: أی ما امره (اقرب الموارد).
هیأت [ هََ ءَ ] (ع اِ) سان. (دهار). صورت.(السامی ) (غیاث اللغات ) (کشاف اصطلاحات الفنون )، شکل (کشاف اصطلاحات الفنون ) (غیاث اللغات ) (مفاتیح )،
حالت هر چیز (کشاف اصطلاحات الفنون ).
حال چیزی و چگونگی آن و شکل و صورت آن و در کلیات آمده است که هیأت و عَرَض دو مفهوم نزدیک به همند جز آنکه به اعتبار عروض عرض گویند و به اعتبار حصول هیأت. (از اقرب الموارد).
|| گونه. طرز (یادداشت مرحوم دهخدا).
|| گروه، هیئت به کرسی یاء بر خلاف اصول مدون رسم الخط است زیرا در کتابت همزه ٔ آخر که ماقبل آن ساکن و مابعد آن تاء تأنیث باشد سه قول است :
1- اینکه مطلقاً بی کرسی نوشته شود.
2- اگر ماقبل آن حرف لین باشد بی کرسی و الا به کرسی الف نوشته شود.
3 -این همزه در حکم همزه ٔ وسط است و بنابراین آن را به شکل حرف همجنس حرکتش یعنی الف باید نوشت.
(گلستان )چون به ظاهر پریشان و هیأت درویشان بود گفتمش… (گلستان ).
لب تو خضر و دهان تو آب حیوان است
قد تو سرو و میان موی و بر به هیأت عاج
حافظ
ترکیبات واژه هیات
هیأت ظلمانیه : مراد اعراض جسمانی است که مقولات نهگانه ٔ عرض باشد… (فرهنگ فارسی معین ).
هیأت ظلمانیه ٔ جسمانیه: مراد اعراض جسمانیه اند (فرهنگ فارسی معین ).
هیأت فاضله ٔ اعضاء : در اصطلاح پزشکان عبارت است از آنکه اعضاء در تناسب و هیأت وهمگی اوصاف ضروری خلقت بر قرار اصول طبیعت بر وجه اکمل آفریده شده باشد (کشاف اصطلاحات الفنون از بحرالجواهر).
هیأت نوریه : مراد انوار عرضیه است (فرهنگ فارسی معین ).
|| (اصطلاح فلسفه ) مراد از هیأت در کلمات شیخ اشراق همان عرض است در کلمات فلاسفه ٔ مشاء. ناصرخسرو گوید: اما هیأت آن است که اشخاص بدان از یکدیگر جدا شوند خاصه اندر مردم با آنکه به صورت همه یکی اند. (فرهنگ فارسی معین ).
|| (علم…) علمی است که بدان اشکال افلاک و مساحت کره ٔ ارض دریافته میشود (آنندراج ) (غیاث اللغات )، علم هیأت معرفت ترکیب افلاک و هیأت آن و هیأت زمین است (مفاتیح العلوم خوارزمی )، علمی است که از احوال اجرام سماوی بحث میکند (اقرب الموارد).
از اصول علم ریاضی است و آن علمی است که بوسیله ٔ آن حالات اجرام بسیطه ٔ علوی و سفلی و اشکال و اوضاع آن و ابعاد بین آنها و حرکات افلاک و کواکب و مقادیر آنها دانسته میشود و موضوع این علم اجسام نامبرده است از حیث کمیت و وضع و حرکات لازم آن و علوم متفرع بر این علم پنج است : علم زیجات ، علم مواقیت، علم کیفیت ارصاد، علم تسطیح کُرات و آلات حادث از آن و علم آلات ظلی (کشاف اصطلاحات الفنون ).
– هیأت اندیش : اندازه ٔ طول و عرضش بیش از فکرت تیزرو هیأت اندیش. (ترجمه ٔ محاسن اصفهان ص 9).
– هیأت شناس : کسی که به علم هیأت واقف است :
همان گوی را مرد هیأت شناس
به شکل زمین می نهد در قیاس(نظامی)
خبر داد دانای هیأت شناس
به اندازه ٔ آنکه بودش قیاس(نظامی)
– هیأت نظار : گروهی که در کاری نظارت کنند، گروهی که مأمور مراقبت و پائیدن حسن اجرای امری باشند.
معنی هیئت
مترادف و معادل واژه هیئت:
- نهاد
- وضع
- ریخت
- شکل
- صورت
- ظاهر
- قیافه
- نشان
- نوعی تشکل مذهبی، بر محور عزاداری برای سیدالشهدا و ائمه اطهار علیهم السلام.
- انجمن
- دسته
- گروه
/hey’at/
معنی هیئت در لغتنامه معین
هیئت(هَ ئَ) [ ع – هیئة ] (اِ.) :
۱ – شکل، صورت، حال، کیفیت .
۲ – علم نجوم، فرهنگ فارسی
هیئت در فرهنگ عمید
هیئت:
- کیفیت، شکل، و صورت چیزی، حال، شکل، صورت.
- عده و دسته ای از مردم.
- (نجوم) علمی که دربارۀ ستارگان بحث می کند، ستاره شناسی.
* هیئت دیپلماتیک: تمام سفیران و اعضای سفارتخانه ها در پایتخت یک کشور، کوردیپلماتیک.
* هیئت منصفه: (حقوق) گروهی که طبق قانون در دادگاه حاضر شده و پس از مشاهدۀ جریان دادرسی به بی گناهی یا گناهکار بودن متهم رٲی می دهند.
املای صحیح این کلمه به صورت هیأت است. لطفا لغتنامه دهخدا رو چک کنید.
از نظر شکلی املاء هیأت درست است.