شاید شما هم در مورد نوشتن بوی زهم یا زخم دچار شک شوید که کدام املا درست می باشد ، در این مطلب معنی هر واژه را بررسی میکنیم تا در هر مورد از املای صحیح استفاده کنیم . ( بوی زهم یا زخم ? )

املای صحیح این عبارت « بوی زهم » می باشد و نوشتن و تلفظ آن به صورت « بوی زخم » یا « بوی ضخم » اشتباه است .

بوی زهم
بوی زهم

بوی زهم

واژه زُهم از زبان عربی وارد زبان فارسی شده است . زهم به عربی یعنی بوی بد ، بوی چربی گندیده و… میباشد . در میان فارسی زبان ها بوی زهم به بوی لاشه ی حیوانات گفته میشود .

بوی زهم

/zohm/

معنی زهم در لغتنامه دهخدا

زهم. [ زَ ] (ع مص ) مغزدار شدن استخوان.

|| بازداشتن کسی را از چیزی و نهی کردن.

|| بسیار گفتن کسی را و افزودن سخن را بر آن. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).


زهم. [ زَ هََ ] (ع مص ) چرب شدن دست. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).

|| ریم گرفتن.

|| بوی بد گرفتن باد. (منتهی الارب ) (آنندراج ): زهمت یدی ؛ چرب گردید دست من و بوی بد گرفت. (ناظم الاطباء).

|| تخمه زده گردیدن مرد. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). ناگوار شدن کسی را طعام .

|| (اِ) بوی بد. (منتهی الارب ) (آنندراج ).


زهم. [ زُ ] (ع مص ) گندیده شدن گوشت . قیاس شود با زُخْم. (فرهنگ فارسی معین ).

زهم. [ زُ ] (ع اِ) باد گنده. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). گند و بوی بد. (ناظم الاطباء). بوی بد. گند. (فرهنگ فارسی معین ).

بوی گوشت. بوی چربو. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا).

|| پیه جانور دشتی یا پیه شترمرغ و اسب یا عام است. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد) (از فرهنگ فارسی معین ) (از ناظم الاطباء).

|| خوشبوئی است مشهور به زباد و آن چیزی است که از زیر دم سنورالزباد برآید. (منتهی الارب ) (آنندراج ). خوشبوئی است مشهور به زباد. (فرهنگ فارسی معین ) (از اقرب الموارد). زباد که یک نوع غالیه است. (ناظم الاطباء).

عطر زباد. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). دسم زباد است و گویند زباد اسم جانور و زهم اسم عطر اوست. (تحفه ٔ حکیم مؤمن ).

|| دوائیست در عربی که به فارسی زرنباد گویند. (برهان ). زرنباد. (اختیارات بدیعی ) (الفاظ الادویه ). رجوع به زرنباد شود.


زهم. [ زَ هَِ ] (ع ص ) فربه بسیارپیه. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). سمین بسیارپیه. (ناظم الاطباء). || آنکه در او بقیه ٔ پیه باشد. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). آنکه در وی بقیه ای از پیه و چربی باشد. (ناظم الاطباء).


معنی زهم در فرهنگ عمید

زهم :

۱. ویژگی بوی بد، بوی گند به ویژه بوی ماهی یا گوشت گندیده.
۲. (اسم) [قدیمی] پیه.
۳. (اسم) [قدیمی] ماده ای خوش بو که از گربۀ زباد گرفته می شود.

زهم در جدول کلمات

زهم = بوی بد .

کلمه : زهم
اشتباه تایپی : cil
آوا : zohm
نقش : اسم
واژه زهم

معنی زهم در لغتنامه معین

زهم(زُ) [ ع . ] (اِ.) بوی بد، گند .

بوی زهم به عربی

النص الاصلىالمعنى
زَهَم زَهَم : بوى گوشت فربه گنديده.
زُهْمزُهْم : پيه، بوى گند، بوى خوش كه به عطر (الزَّباد) معروف است.
زَهِمزَهِم : فربه پر چربى.
زَهِمَزَهِمَ : زَهَماً: آن مرد دچار تُخَمَه شد، چاق و پر چربى شد.
زَهَمَ زَهَمَ : زَهْماً العَظْمُ: مغز استخوان بسيار شد.
بوی زهم به عربی

بوی زهم به انگلیسی

Englishفارسی
reek , stinkبوی بد
stinkبوی بد دادن
wasبد
rancidبوی ترشیدگی
reek , tangبوی تند
fragrance , incense , perfumeبوی خوش
odorousبوی دهنده
stench , stinkبوی گند
Teddy boyتدی بوی
odoriferous , odorousتند بوی
بوی زهم به انگلیسی

مطالب مرتبط

اعصاب خرد یا خورد ?

معذب یا موذب ?

خورش یا خورشت ?

تازگی یا تازه گی ?

مذاق یا مزاق ?

ماکارونی یا ماکارانی ?

گوشت لخم یعنی چه ?

به این پست امتیاز بدید...

خیلی ضعیف/ضعیف/متوسط/خوب/عالی

میانگین امتیازات :4.5 تعداد آرا: 54

هنوز کسی رای نداده...




طراحی سایت بیوگرافی شما
یکبار هزینه برای 5 سال
آدرس دلخواه شما با پسوند .ir