شاید شما هم در مورد نوشتن گزارش ها یا گزارشات دچار شک شوید که کدام املا درست می باشد ، در این مطلب املای این واژه را بررسی میکنیم تا در هر مورد از املای صحیح استفاده کنیم . ( گزارش ها یا گزارشات ? )
برای جمع واژه « گزارش » درست آن است که از « ها » استفاده شود و از علائم جمع به زبان عربی پرهیز شود .
در نتیجه « گزارش ها » درست و « گزارشات » را نادرست میدانیم ، هر چند که از نظر املایی غلط نباشد و در منابع فارسی قدیمی وجود داشته باشد .
گزارش ها ✔
گزارشات ✖
گزارشا ✖
معنی گزارش ها
گزارش ها جمع گزارش میباشد . مترادف و معادل های وارژه گزارش :
- اعلام
- اعلامیه
- اعلان
- بیانیه
- تفسیر
- خبر
- رپرتاژ
- شرح
- نقل
گزارش خواب = تعبیر خواب .
/gozAreS/
معنی گزارش لغت نامه دهخدا
گزارش. [ گ ُ رِ ] (اِمص ) (از: گزار + ش، پسوند اسم مصدر) (حاشیه ٔ برهان چ معین ). تعبیر خواب را گویند. (برهان ). و بیان امور گذشته. (آنندراج ) :
همه خوابها پیش ایشان بگفت
نهفته برون آورید از نهفت
کس آن را گزارش نیارست کرد
پراندیشه شدشان دل و روی زردفردوسی
مر این خوابها را بجز پیش اوی
مگوی و ز نادان گزارش مجوی
فردوسی
و مر انگشتری را… ملوک را به ولایت و ملک گزارش کنند و دیگر مردمان را بر عمل و صناعت و گروهی را بر کرامت بزرگان. (نوروزنامه ).
|| شرح و تفسیر و عبارت هم آمده است. (برهان ) :
مرین دین به را بیاراستند
از این دین گزارش همی خواستند.فردوسی.چو آن ترکیب را کردند خارش
گزارنده چنین کردش گزارش.نظامی.پازند گزارش کتاب صحف ابراهیم است و ابستا گزارش آن. (صحاح الفرس ).
و رجوع به گزاردن شود.
|| گفتن و ادا کردن سخن. رجوع به گزاردن شود.
|| پیش کش.
|| گذشتن. (برهان ). به این معنی گذارش است.
|| عبور کردن. به این معنی گذارش است.
|| تجاوز نمودن.
|| ترک کردن. (آنندراج ).
معنی گزارش در لغتنامه معین
گزارش (گُ رِ) (اِمص .)
- تعبیر خواب .
- شرح و تفسیر.
- بیان، اظهار.گزارش دادن( ~ . دَ) (مص م .) خبر رساندن .گزارش کردن( ~ . کَ دَ) (مص م .) شرح و تفسیر کردن .
معنی گزارش در فرهنگ عمید
گزارش : شرح و تفسیر قضیه، شرح و تفصیل خبر یا کاری که انجام یافته.
* گزارش دادن: (مصدر متعدی) اطلاع دادن، خبر دادن.
* گزارش کردن: (مصدر متعدی)
۱. بیان کردن.
۲. تفسیر کردن، شرح دادن.
کلمه : گزارشات اشتباه تایپی : ‘chvahj
گزارشات به زبان عربی
متن اصلی | معنی |
---|---|
تقرير دوري | گزارش ادواري |
تقرير موثوق به | گزارش اطمينانآور |
تقرير إضافي | گزارش الحاقي |
تقرير أولي | گزارش اوليه |
تقريرُ الخبراء | گزارش آگاهان |
تقرير محور | گزارش بياساس |
تقرير مزور | گزارش بياساس |
تقرير الشرطة | گزارش پليس |
تقرير مالي | گزارش پولي |
تقرير عن سير العمل | گزارش پيشرفت كار |
گزارشات به زبان انگلیسی
English | فارسی |
report account interpretation | گزارش |
reportedly | طبق گزارش |
bulletin | گزارش خبری |
report | گزارش شدن |
newsworthy | گزارش کردنی |
statement | گزارش موجودی |
misstatement | گزارش نادرست |
reportage | گزارش (روزنامه نگاری) |
weather forcast | گزارش وضع هوا |
free-lance freelance | آزاد (گزارش گر) |