شاید شما هم در مورد نوشتن نغ نغ یا نق نق دچار شک شوید که کدام املا درست می باشد ، در این مطلب املای این واژه را بررسی میکنیم تا در هر مورد از املای صحیح استفاده کنیم . ( نغ نغ یا نق نق ? )
املای صحیح این واژه « نق نق » میباشد و نوشتن آن به صورت « نغ نغ » نادرست است .
نغ نغ یا نق نق ؟
نغ نغ یا نغ نق یا نق نغ یا نق نق ؟
فهرست مطالب
نق نق یعنی چه ?
مترادف و معادل نق نق :
- بهانه جویی کردن
- غرغر کردن
- بهانه گیری کودکان و سر و صدا کردن
- بهانه جویی زنان ومردان بزرگ سال و اظهار نارضایی
کلمه: | نق زدن |
کلمه بعدی: | نغ نغ کردن |
اشتباه تایپی: | ky cnk |
تلفظ نق نق :
معنی نق نق در لغتنامه دهخدا
نق نق. [ ن ِ ن ِ ] ( اِ صوت ) حکایت صوت طفلی بهانه جو. نام آواز طفل که چیزی را طلبد آهسته و پیوسته ، با آوازی چون گریان. ( یادداشت مؤلف ).
نغ نغ.، نقنق. [ ن ِ ن ِ ] ( ع اِ ) شترمرغ گریزان یا سبک. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ). ظلیم. شترمرغ. ( از اقرب الموارد ).
شترمرغ یا شترمرغ نافر و گریزان یا شترمرغ سبک وزن. ( از متن اللغة ). تأنیث آن نقنقة است. ( از منتهی الارب ). ج ، نَقانِق.
نق نق به انگلیسی
English | فارسی |
---|---|
fractious grumbler nag nagger | نق نقو |
carp cavil grumble mutter nag niggle | نق زدن |
cavil mutter | نق |
نق نق به عربی
متن اصلی | معنی |
---|---|
اهتمام | نق نق زدن |
اهتمام , مقص | نق نق زدن |
مقص | نق نق زدن |
ارتسم | نق بست |
فرس | نق زدن |
معنی نغ نغ در لغتنامه دهخدا
نغنغ. [ ن َ ن َ / ن ُ ن ُ ] ( اِ ) پیمانه و قفیزی را گویند که بدان غله پیمایند وهر نغنغی چهار خروار است. ( برهان قاطع ) ( آنندراج ).
تغاری یا چیزی باشد که بدان غله پیمایند یعنی کیل و آن را قفیز گویند. یکی از وی چهار خروار بود به ماوراءالنهر. ( از فرهنگ خطی ).نغنغ، همچون قفیزی باشد ابوالعباس گفت :
ای میر ترا گندم دشتی است بسنده
با نغنغکی چند ترا من انبازم .
( لغت فرس ص 237 از حاشیه برهان قاطع چ معین ).
حاتم عهد شیخ ابواسحاق
که دهد زر به دامن و نغنغ
شمس فخری.
نغنغ. [ ن ُ ن ُ ] ( ع ص ) گول سست. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). احمق. ضعیف. مضطرب. ( اقرب الموارد ).
|| کُس پرگوشت اطراف. ( از منتهی الارب ) ( آنندراج ). کسی که کناره های آن پرگوشت باشد. ( ناظم الاطباء ) ( از متن اللغة ).
|| ( اِ ) جائی میان کام و شوارب نای گلو. ( منتهی الارب ) ( از آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ) ( از متن اللغة ). جای برآمدن نفس در حلق. ( از متن اللغة ).
گوشت پاره ای است در حلق نزدیک لهازم. ( از بحر الجواهر ) ( از اقرب الموارد ).
|| گوشت پاره بن کام. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از متن اللغة ). رجوع به نغنغتان شود.
|| تندی زیر بناگوش. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ).
|| گوشت پاره سرخی که درزیر نوک خروس واقع شده.
|| گوشت پاره سرخی که در زیر نوک خروس واقع شده. ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ).
|| تاج خروس. ( از اقرب الموارد ).
|| گوشت پاره بالای گردن شتر که در نشخوار کردن بجنبد. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از متن اللغة ) ( از اقرب الموارد ). ج ، نغانغ.
نغنغ. [ ن ِ ن ِ ] ( اِ صوت ) در تداول عامه ، آوازه بچه چون چیزی به سماجت خواهد. بانگ مکرر کودک آهسته چون چیزی طلبد و بدو ندهند، مانند ژکیدن در بزادبرآمدگان. ( یادداشت مؤلف ).
معنی نغ نغ کردن در لغتنامه دهخدا
نغنغ کردن. [ ن ِ ن ِ ک َ دَ ] ( مص مرکب )در تداول عامه ، کوتاه کوتاه و بریده بریده زاری کردن کودک آنگاه که چیزی طلبد. ژکیدن. ( یادداشت مؤلف ).
– نغنغ کردن چشم ؛ ضربان عین. ( یادداشت مؤلف ).
نغ نغ در لغتنامه معین
نغ نغ (نَ نَ یا نُ نُ ) (اِ. ) = پیمانه ای که غله بدان پیمایند، قفیز و آن معادل چهار خروار است .
معنی نغ نغ در فرهنگ عمید
۱. پیمانۀ غله، معادل چهار خروار.
۲. کیله، پیمانه.
نغنغه در لغتنامه دهخدا
( نغنغة ) نغنغة. [ ن ُ ن ُغ َ ] ( ع ص ) زن احمق و ضعیف. ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). تأنیث نغنغ. ( منتهی الارب ). رجوع به نُغنُغ شود.
|| ( اِ ) درد حلق. درد که در حلق احساس شود. ( از متن اللغة ).
|| گوشت پاره بالای گردن شتر که در نشخوار کردن بجنبد. ( منتهی الارب ).
|| موضعی است بین لهاة و شوارب در حلقوم. ( از اقرب الموارد ).
|| هر ورمی که در آن استرخاء باشد. ( از اقرب الموارد ) ( از متن اللغة ).
نغنغة. [ ن َ ن َ غ َ ] ( ع مص ) دردگین نغنغ گردیدن. ( آنندراج ).
عارض شدن درد در نُغنُغ کسی. ( از ناظم الاطباء ).
|| ( اِ ) غده ای که در حلق باشد. ( ازاقرب الموارد ) ( از متن اللغة ).
|| آواز لطیف و نغمه سرود. ( غیاث اللغات از لطایف اللغات ).
خوب توضیح دادید
فایل صوتی هم بذارید از هر مطلب
در زبان فارسی، واژه “نق نق” به مراتب رایجتر و متداولتر از “نغ نغ” برای توصیف صدای گریه و زاری مداوم و بهانهگیری است.
بنابراین، استفاده از “نق نق” در اکثر موارد صحیحتر و رایجتر است.