شاید شما هم در مورد نوشتن پرتقال یا پرتغال دچار شک شوید که کدام املا درست می باشد ، در این مطلب املای این واژه را بررسی میکنیم تا در هر مورد از املای صحیح استفاده کنیم . ( پرتقال یا پرتغال ? )
املای صحیح این کلمات به معنای مورد نظر شما بستگی دارد . اگر منظور شما « نوعی میوه » است املای درست « پرتقال » میباشد . اما اگر منظور شما « یک کشور » است املای درست آن « پرتغال » است .
نکته : در گذشته کشور پرتغال هم با « قاف » مینوشتند اما چند دهه است املای این کلمه از میوه پرتقال متمایز شده است . در دوران خیلی قدیم پرتگال هم نگارش میشد .
معنی پرتقال
لغتنامه دهخدا :
پرتقال. [ پ ُ ت ُ یا ت ِ ] (اِ) نوعی از مرکبات به هیأت نارنج لیکن خوش طعم و شیرین و در ولایات ساحلی خزر بسیار باشد و هر درخت آن 300 تا 500 بار آرد.
پرتقال. [ پ ُ ت ُ ] (اِخ ) (کشور…) نام قدیم آن لوزی تانی و یکی از کشورهای جنوبی اروپاست و در مغرب شبه جزیره ٔ ایبری واقع است و سرحدات آن از مشرق و شمال اسپانیا و از مغرب و جنوب اقیانوس اطلس است و 88740 هزارگزمربع مساحت و 6500000 تن سکنه دارد.
پایتخت آن لشبونه (لیسبون ) است که در کتب اسلامی گاهی بتصحیف اشبونه نیز نامند و از بلاد عمده ٔ آن پورتو [ پُرت ُ ] و ستوبال و براگا و ک ُاَمبر است. رودهای بزرگ آن دورُ و مینه ُ و تاج و کوههای آن که جزو رشته جبال ایبری است عبارت است از کابرئیرا و مارائو و استرلا و آلگارو و منشیک.
این کشور سابقاً به ایالاتی بنام آلگارو و آلمتژو و استرمادور و بئیرا و تراس اُس منت و دورُ و مینه ُ مقسوم بود لکن اکنون به نواحی کوچکتری قسمت شده است.
ادامه معنی پرتقال در لغتنامه دهخدا
پرتقال کشوری است زراعتی دارای تاکستان های کثیره و صیدماهی فراوان و جنگلهای چوب پنبه ٔ بسیار دارد.
مهاجرنشین های پرتقال از بقایای امپراطوری پهناوری است که امروز شامل نواحی ذیل است : در افریقا گنگبارهای آسُر و مادِر و رأس الاخضر گینه ٔ پرتقال و آنگولا و موزامبیک.
نام پرتقال را در متون فارسی گاه پرتکال و پرتگیس (غیاث اللغات ) هم آورده اند و در منظومه ٔ «جنگنامه ٔ کشم » از قدری شاعر که راجع است به دست اندازی پرتقالیان از سال 1030 هَ. ق. بجزیره ٔ قشم و حوالی هرمز و جنگ امام قلیخان بیگلربیگی فارس با آنان این اسم (پرتگال ) ضبط شده است مثلاً در این بیت :
چو الف و ثلاثین بد از هجر سال
بیامد یکی لشکر از پرتگال.
رجوع به جرون و هرمز (جزیره ) و قدری و امامقلی خان شود.
معنی پرتقال در لغتنامه معین
پرتقال(پُ تِ) ( اِ.) = درختی است از تیرة مرکبات ویژة مناطق مرطوب . میوة آن کروی ، آبدار، شیرین و سرشار از ویتامین ث می باشد و دارای پوست نارنجی است .
معنی پرتقال در فرهنگ عمید
پرتقال = میوه ای گرد و نارنجی رنگ از نوع مرکبات که ویتامین های b و c، آهن، کلسیم، اسید مالیک، اسید تارتریک، و اسید سیتریک دارد.
کلمه : پرتقال آوا : porteqAl اشتباه تایپی : ~vjrhg نقش : اسم
کشور پرتغال
پُرتغال (Portugal) :
پایتخت : لیسبون جمعیت مسلمان : 60 هزار نفر جمعیت : 10.6 میلیون نفر مساحت : ۹۲٬۲۱۲ کیلومترمربع تولید ناخالص : ۲۳۶٬۶۹۷ بیلیون دلار نوع حکومت : پادشاهی استبدادی واحد پولی : یورو
سپاس از آگاهی