حتما برای شما هم پیش آمده است کلمه سلیقه را بشنوید یا مشاهده کرده باشید و از معنی دقیق آن مطلع نباشید ، در این مطلب معنی دقیق این کلمه را مرور میکنیم . ( سلیقه یعنی چه ? )
فهرست مطالب
سلیقه
مترادف و معادل واژه سلیقه :
- پسند
- ذوق
- مذاق
- سرشت
- طبع
- نهاد
- میله
- سیاق
- سبک
- روش
- شیوه
- استیل
- سبک نگارش
- سبک متداول
- دلخواه
- دلی
- پسندیده
- طبع سرشت نهاد
- ذوق در انتخاب اشیا
تلفظ سلیقه :
/saliqe/
سلیقه یعنی چه ?
معنی سلیقه در لغتنامه دهخدا
سلیقه. [ س َ ق َ ] ( ع اِ ) سرشت. طبیعت. طبع. نهاد. خصلت. ( ناظم الاطباء ). سرشت. طبیعت. ( غیاث ) ( آنندراج ) ( منتهی الارب ).
خوی. ( مهذب الاسماء ) ( السامی ).
در فارسی با خوش ، خوب ، بد، بی ، با و غیره ترکیب می سازد: خوش سلیقه ، بدسلیقه ، بی سلیقه ، کج سلیقه ، باسلیقه ، کم سلیقه و هم سلیقه.
|| ارزن کوفته و اصلاح یافته. ارزن بشیر پخته. ( مهذب الاسماء ).
|| پینو طراثیت آمیخته.
|| تره جوش داده.
|| جای برآمدن تنگ ستور.
|| اثرتنگ در پهلوی ستور.
|| نشان قدم و سم در راه. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ).
معنی سلیقه در لغتنامه معین
(سَ قِ ) [ ع . سلیقة ] (اِ. ) :
- طبع ، سرشت .
- ذوق .
معنی سلیقه فرهنگ عمید
سلیقه =
۱. ذوق برای انتخاب یا ترجیح چیزی.
۲. رسم.
۳. طبیعت، نهاد، سرشت.
اشتباه تایپی: | sgdri |
آوا: | /saliqe/ |
نقش: | اسم |
معنی سلایق لغتنامه دهخدا
سلایق. [ س َ ی ِ ] ( ع اِ ) ج ِ سلیقه به معنی سرشت و نشان و جز آن. ( آنندراج ) ( منتهی الارب ).
سلیقه به انگلیسی
English | فارسی |
---|---|
taste tact | سلیقه |
decorous | آداب دان و خوش سلیقه |
artist | در کار خود ماهر و خوش سلیقه |
dressy poetic tasteful | خوش سلیقه |
سلیفه به فرانسوی
- (lgant(adjectif; adverbe : زیبا , با سلیقه , پربراز , برازنده.
- tact(nom masculin : عقل, ملاحظه , نزاکت ,کاردانی, مهارت ,سلیقه , درایت .
سلیقه به فنلاندی
- eleganssi : براز , ظرافت , لطافت , زیبایی, وقار , ریزه کاري, سلیقه.
- tyyliks : :شیک, باسلیقه , زیبا , باب روز , مطابق مد روز.
- tyyli : سـبک,شـیوه , روش , خامه , سـبک نگارش ,سـلیقه ,سـبک متـداول, قلم, میله , متـداول شـدن, معمول کردن, مـد کردن, نامیدن, راه , جاده , طریق, سبک(سابک) , طرز , طریقه.
- makoisa : لذیذ, با سلیقه تهیه شده ,خوش طعم ,خوشمزه , گوارا.
- maistua : چشیدن, لب زدن, مزه کردن, مزه دادن, مزه , طعم, چشاپی, ذوق, سلیقه .
سلیقه به سوئدی
- avsmaka :چشیدن, لب زدن , مزه کردن, مزه دادن, مزه, طعم, چشاپی, ذوق, سلیقه .
- taktfullhet : عقل , ملاحظه , نزاکت, کاردانی , مهارت , سلیقه , درایت.
- smakful : باسلیقه (درست شده), خوش ذوق, با ذوق, خوش مزه.
- l ckerhet :ظرافت, شیکی, سلیقه با ذوق لطیف.
- frn m/stilfull/elegant : زیبا, باسلیقه, پربراز, برازنده.
- elegans : براز , ظرافت, لطافت , زیبایی , وقار , ریزهکاري , سلیقه.
سلیقه به ایتالیایی
- eleganza : براز ,ظرافت , لطافت , زیبایی, وقار , ریزهکاري,سلیقه.
- elegante : زیبا , باسلیقه , پربراز , برازنده. , اراسته , قشنگتر , پاکیزه , ماهر ,چالاك
سلیقه به اسپانیایی
- tino : تیز هوشی, تیزفهمی, فراست, عقل, ملاحظه, نزاکت,کاردانی, مهارت,سلیقه, درایت.
- saber : دانستن, اگاه بودن,شناختن, فراگرفتن, اموختن,چشیدن, لب زدن, مزه کردن, مزه دادن, مزه, طعم, چشاپی, ذوق, سلیقه.
- moda : روش,سـبک,طرز, اسـلوب, مد, ساختن, درست کردن, بشـکل در اوردن, رسم, سـبک, اسـلوب,طرز, طریقه, مد, وجه,سبک,شیوه, روش,خامه,سبک نگارش, سلیقه, سبک متداول, قلم, میله, متداول شدن, معمول کردن, مد کردن, نامیدن.
- ins pido : بیمزه, بیطعم, بیروح,خسته کننده, بیمزه, بیسلیقه, بیذاءقه .
- gustoso : باسلیقه (درست شده),خوش ذوق, باذوق, خوشمزه, باسلیقه تهیه شده, خوش طعم, خوشمزه, گوارا.
سلیقه به عربی
متن اصلی | معنی |
---|---|
اسلوب | سليقه |
اسلوب , رشاقة , کياسة , مذاق | سليقه |
رشاقة | سليقه |
كياسة | سليقه |
مذاق | سليقه |
اِستِنسابي | سليقه اي |
رائع | با سليقه |
لذيذ | با سليقه (درست شده) |
عديم الطعم | بي سليقه |
عصري | خوش سليقه |
اِستِنساب | سليقهاي كار كردن |
سلایق یعنی چه ?
واژه سلایق جمع سلیقه است . مثال :
مسائل و مشکلات استان زمانی حل میشود که تمام تفکرها و سلایق بتوانند در آن نقش داشته باشند. ایسنا
سلیقه یعنی چه ?
درود بر شرفتون که برای زبان فارسی تلاش میکنید