شاید شما هم در مورد نوشتن مزحک یا مضحک دچار شک شوید که کدام املا درست می باشد ، در این مطلب املای این واژه را بررسی میکنیم تا در هر مورد از املای صحیح استفاده کنیم . ( مزحک یا مضحک ? )
املای صحیح این واژه « مضحک » می‌باشد و نوشتن به صورت « مزحک » نادرست است .
فهرست مطالب
مضحک یعنی چه ?
مترادف و معادل واژه مضحک :
- خنده دار
- کمیک
- مسخره
- مسخره آمیز
- خنده آور
- آنکه یا آنچه باعث خنده شود
متضاد مضحک : غمبار ، گریه دار .
تلفظ مضحک :
/mozhek/
معنی مضحک در لغتنامه دهخدا
مضحک. [ م َ ح َ ] ( ع اِ ) جای خندیدن.( آنندراج ) ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). آن جزئی که در خنده کننده ، دندانها در وی ظاهر می گردد. ومحل خندیدن. ( ناظم الاطباء ).
|| چیزی و کسی که بر او خندند. ( آنندراج ). چیزی و یا کسی که بر وی بخندند. ( ناظم الاطباء ) .
مضحک. [ م ُ ح ِ ] ( ع ص ) خنده آورنده. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ).
هرچیز که خنده می آورد و سبب خنده و تفریح می گردد و خرمی می آورد و مقلد و بذله گو و آنکه می خنداند و استهزاء می کند و فسوس می نماید. ( ناظم الاطباء ) ( از فرهنگ جانسون ).
مضحک. [ م ُ ح َ ] ( ع ص ) خنده کرده شده و استهزاء شده. ( ناظم الاطباء ) ( از فرهنگ جانسون ).
معنی مضحک در لغتنامه معین
(مُ حِ ) [ ع . ] (اِفا. ) خنده آور.
معنی مضحک در لغتنامه عمید
۱. خنده آور، خنده دار.
۲. (اسم، صفت ) [قدیمی] دلقک.
اشتباه تایپی: lqp; آوا: /mozhek/ نقش: صفت مضحک در حل جدول جواب : خندهدار, کمیک, خنده آور، مسخره.
مضحک به عربی
| متن اصلی | معنی |
|---|---|
| مُضحِك | مُضحِك : [ضحك]: خنده آور؛ «قصة تمثيليَّة مُضْحِكة» كمدى (نمايش فكاهى). |
| مضحك | مضحك : غريب و عجيب , بي تناسب , مسخره وضع غريب و مضحک , مضحک , خنده دار خنده اور , عجيب , بامزه , فکاهي , شوخي اميز خوش مزه , مسخره اميز |
| أُضْحُوكَة | أُضْحُوكَة : ج أَضَاحِيك [ضحك]: آنچه كه خنده دار شد يا بخنداند. |
| ضَحُوك | ضَحُوك : ج ضُحُك: بسيار خندان، آنكه لبخند زند و آنچه كه از راه آشكار باشد. گشاده رو؛ «وَجْهٌ ضَحُوك»: چهره اى خندان، ميان راه. |
| مِضْحاك | مِضْحاك : [ضحك]: بسيار خندان. |
هم خانواده مضحک
- مِضْحاك
- مُضحِك
- أُضْحُوكَة
- اسْتَضْحَكَ
- أَضْحَكَ
- تَضَاحَكَ
- تَضَحَّكَ
- ضاحَكَ
- ضَحَاك
- ضَحُوك
- ضَاحِكَة
- ضُحَكَة
- ضَحْك
مضحک به انگلیسی
| English | فارسی |
|---|---|
| comic comical foolish funny goofy hilarious ridiculous laughable ludicrous preposterous | مضحک |
| comedian | هنر پیشه نقش های مضحک |
| ridiculousness | مضحک بودن |
