شاید شما هم در مورد نوشتن اعم یا اهم دچار شک شوید که کدام املا درست می باشد ، در این مطلب املای این واژه را بررسی میکنیم تا در هر مورد از املای صحیح استفاده کنیم . ( اعم یا اهم ? )
املای صحیح این کلمات به معنای مورد نظر شما بستگی دارد . اگر منظور شما « عمومی ترین حال » است املای درست « اعم » میباشد . اما اگر منظور شما « مهمترین موارد » است املای درست آن « اهم» است .
فهرست مطالب
اعم یعنی چه ?
مترادف و معادل « اعم » :
- عمومی ترین حالت
- شامل
- فراگیر
- جمعا
- عام و شامل
- همگانی
- در بر گیرنده همه موارد
تلفظ اعم :
معنی اعم در لغتنامه دهخدا
اعم. [ اَ ع َم م ] ( ع ص ، اِ ) گروه بسیار. ( از اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ). جماعت بسیار. ( از اقرب الموارد ).
|| درشت و سطبر از هر چیزی. ( ناظم الاطباء ) ( منتهی الارب ). درشت. ( از اقرب الموارد ).
|| درازبالا. ( منتهی الارب ). رجل اعم ؛ مرد درازبالا و کذلک نخل اعم. ( ناظم الاطباء ).
|| فراگیرنده تر همه را. ( آنندراج ) ( غیاث اللغات ).فرارسنده تر. ( ترجمان القرآن ترتیب عادل بن علی ): هو اعم منه ؛ او شاملتر است از آن. ( ناظم الاطباء ). شاملتر. ( از اقرب الموارد ). فراگرفته تر. شاملتر. عام تر. ( ناظم الاطباء ).
فراگیرنده تر. پرافرادتر. مقابل اخص. ( یادداشت بخط مؤلف ).
|| خواه. چه. زش. ( یادداشت بخط مؤلف ): خواهر اعم از تنی و غیرتنی نصف برادر ارث برد؛ خواه تنی… ( یادداشت بخط مؤلف ). اعم از اینکه بخواهد یا نه ؛ زش خواهد یا نه ؛ چه بخواهد چه نخواهد. عشب گیاه باشد، اعم از تر و خشک. اعم از اینکه او بیاید یا نیاید من میروم. ( یادداشت مؤلف ).
– اعم از ؛ خواه. چه.خواهی. یا. ( یادداشت بخط مؤلف ): ذَفَر؛ تیزی و تندی بوی خواه خوش و خواه ناخوش. اعم از اینکه بیاید یانیاید؛ خواه بیاید خواه نیاید. ( یادداشت بخط مؤلف ).
اعم. [ اَ ع َم م ] ( اِخ ) رجوع به معین الدین اعم شود.
اعم. [ اَ ع ُم م ] ( ع اِ ) ج ِ عَم ، بمعنی برادر پدر، یا هر کس که پدرش با پدر تو از یک صلب یا یک بطن باشد. اَعمام. عُمومَة. ( از اقرب الموارد ).
معنی اعم در لغتنامه معین
(اَ عَ مّ ) [ ع . ] =
- (ص تف . )عام تر، شامل تر.
- (ص . ) گروه بسیار.
معنی اعم در فرهنگ عمید
اعم = شامل تر، فراگیرنده تر، همگانی تر.
نقش: صفت اشتباه تایپی: hul آوا: /~a~amm/
اعم به انگلیسی
English | فارسی |
---|---|
more common general generic | اعم |
whether | اعم از اینکه |
اهم یعنی چه ?
اهم اسم تفضیل « اهمیت » میباشد . این واژه به مواری اشاره دارد که از اهمیت بیشتری از سایرین برخوردار میباشند .
مثال :
عضو شورای اسلامی شهر تهران، در این نشست خبری ماهیانه سخنانی گزارش خود را در خصوص اهم فعالیت ها و اقدامات انجام شده معاونت امور اجتماعی و فرهنگی شهرداری تهران ارائه میکند.ایرنا
تلفظ اهم :
معنی اهم در لغتنامه دهخدا
اهم.[ اَ هََم م ] ( ع ن تف ) مهمتر. ضرورتر. ( ناظم الاطباء ). کنایه از مشکل تر و ضرورتر. ( از آنندراج ) ( غیاث اللغات ). نعت تفضیلی از مهم : الاهم فالاهم. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ).
|| سخت در اندوه دراندازنده. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ). اَهَم. ( ناظم الاطباء ).
اهم. [ اُ ] ( اِ ) واحد مقاومت الکتریکی مدار است و آن مقاومت ستونی از جیوه است در برابرجریان الکتریسیته با این مشخصات : درجه حرارت : صفر،ارتفاع : 106/3 سانتی متر، قاعده : یک میلیمتر مربع.
معنی اهم در لغتنامه معین
( اُ ) [ فر. ] (اِ. ) واحد مقاومت الکتریکی است .
(اَ هَ مّ ) [ ع . ] (ص تف . ) مهم تر، ضرورتر.
معنی اهم در فرهنگ عمید
۱. مهم تر، اهمیت دارتر.
۲. کار سخت تر و ضروری تر.
واحد اندازه گیری مقاومت الکتریکی ، از نام گئورک اهم فیزیک دان معروف آلمانی (۱۷۸۷ـ۱۸۵۴ ) گرفته شده.
اهم به انگلیسی
- most important thing
- most important
- the top thing
- the big issue