شاید شما هم در مورد نوشتن تقلب یا تغلب دچار شک شوید که کدام املا درست می باشد ، در این مطلب املای این واژه را بررسی میکنیم تا در هر مورد از املای صحیح استفاده کنیم . (تقلب یا تغلب ?)
املای درست این کلمه به معنا و مفهومی که شما مد نظر دارید بستگی دارد . اگر منظور شما « جعل » ، « فریب و نیرنگ » باشد املای آن « تقلب » میباشد ، اما گر منظور شما « تسلط و غلبه » است املای آن « تغلب » است .
فهرست مطالب
تقلب یعنی چه ?
مترادف و معادل واژه تقلب :
- تزویر
- جعل
- دغل کاری
- شید
- غش
- قلب
- نادرستی
- دگرگون شدن
- قلب شدن
- واژگون شدن
- دغلی
- نادرستی
- نیرنگ
آوا: | /taqallob/ |
اشتباه تایپی: | jrgf |
جمع تقلب: | تقلبات |
تلفظ تقلب :
معنی تقلب در لغتنامه دهخدا
تقلب [ ت َ ق َل ْ ل ُ ] ( ع مص ) دست انداختن در امور بخواست خود ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء )، تصرف در کارها بخواهش خود ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ).
|| برگشتن ( ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ) ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء )، برگردیدن ( زوزنی ) ورگردیدن، ( تاج المصادر بیهقی )، واگردیدن و برگردیدن ( مجمل اللغة ) بسیار گردیدن و گردش ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ).
غلطیدن در فراش از جانبی به جانب دیگر و یقال : الحیة تتقلب علی الرمضاء ( از اقرب الموارد )، || انقلاب و تحول و برگشت.
|| تغییر و تبدیل : و مزاج او به تقلب احوال تفاوتی کم پذیرفت ( کلیله و دمنه ). و هر بنا که بر قاعده عدل و احسان قرار گیرد… اگر از تقلب احوال در وی اثری ظاهر نگردد و دست زمانه از ساحت سعادت آن قاصر ماند بدیع ننماید ( کلیله و دمنه ).
همیشه تا که فلک را بود تقلب دور
همیشه تا که زمین را بود ثبات و قرارسعدی
|| ناراستی و دورویی و مکر و حیله و دروغ و نیرنگ و خیانت و نفاق و نادرستی ( ناظم الاطباء ).
معنی تقلب در لغتنامه معین
(تَ قَ لُّ ) [ ع] (مص ل) :
- دگرگون شدن .
- در کاری به سود خود و به زیان دیگری تصرف کردن .
فرهنگ عمید :
- در کاری به سود خود و زیان دیگری تصرف کردن.
- نادرستی و دغلی.
- [قدیمی] برگشتن از حالی به حالی، دگرگون شدن.
تقلب به انگلیسی
- adulteration
- deception
- cheat
- deceit
- dishonesty
- fix
- fraud
- hocus-pocus
- indirection
- manipulation
- dishonedty
- skulduggery
تقلب به عربی
متن اصلی | معنی |
---|---|
إمالة | تقلب |
تَزوير | تقلب |
تَزييف | تقلب |
تصوري | تقلب |
تلفيق | تقلب |
مراوغة | تقلب |
غشاش | تقلب اميز |
وسائل المراوغة | ابزار تقلب |
اختلَقَ | تقلب كرد |
ارتكبَ احتيالا | تقلب كرد |
تغلب یعنی چه ?
/taqallob/
مترادف و معادل واژه تغلب :
- تسلط
- غلبه
- چیرگی
- پیروز شدن
- تسلط یافتن
- چیره شدن
- چیرگی یافتن
- غالب شدن
- غلبه یافتن
متضاد واژه تغلب :
- مغلوب شدن
- شکست خوردن
معنی تغلب در لغتنامه دهخدا
تغلب [ ت َ غ َل ْ ل ُ ] ( ع مص ) به چیرگی تمام دست یافتن به چیزی : تغلب علیه ؛ ای استولی علیه قهراً ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء )، به قهر استیلا یافتن بر بلادی ( از اقرب الموارد )، غلبه کردن و چیره شدن. ( غیاث اللغات ).
زیردستی و چیرگی و استیلای بقهر ( ناظم الاطباء ) : افراسیاب عمر دراز و ملک بسیار داشت اما مملکت ایران بعد از منوچهر دوازده سال داشت بتغلب، و چندانکه توانست در عراق و بابل و قهستان خرابی میکرد ( فارسنامه ابن البلخی ص 38 ).
از فرایض احکام جهانداری آنست که به تلافی خللها پیش از…. تغلب دشمن مبادرت نموده شود ( کلیله و دمنه )، از کثرت تحکم و تغلب در حل و عقد و امر و نهی با لشکر دیلم سخن میراند ( ترجمه تاریخ یمینی چ اول تهران ص 373 ) کسی را بر او قوت تغلب نابوده، ( ترجمه تاریخ یمینی ایضاً ص 410 ) در تغزز و تغلب بسته شد ( ترجمه تاریخ یمینی ایضاً ص 439 ).
تغلب [ ت َ ل ِ ] ( اِخ ) ابن وائل بن قاسط ( از منتهی الارب )، و رجوع به اعلام زرکلی ج 1 ص 162 و الحلل السندسیه ج 1 ص 294 و المعرب جوالیقی ص 124 شود.
تغلب [ ت َ ل ِ ] ( اِخ ) احمد مکنی به ابوالعباس از اعاظم علما و پرهیزکاران و امام کوفه بود، در سال 290هَ. ق. در بغداد درگذشت ( از قاموس الاعلام ترکی ).
معنی تقلب در لغتنامه معین
(تَ غَ لُّ ) [ ع ] (مص ل ) پیروز شدن ، غالب شدن.
فرهنگ عمید :
- غالب شدن، چیره شدن و دست یافتن به چیزی، پیروزی یافتن.
- چیرگی.