حتما برای شما هم پیش آمده است واژه مزیت را بشنوید یا مشاهده کرده باشید و از معنی دقیق آن مطلع نباشید، در این مطلب معنی دقیق این کلمه را مرور میکنیم ( مزیت یعنی چه ? ).
فهرست مطالب
معنی مزیت
مترادف و معادل واژه مزیت:
- امتیاز
- اولویت
- برتری
- ترجیح
- تفضل
- تقدم
- رجحان
- فزونی
- فضیلت
- منفعت
واژه مزایا جمع مزیت است و معادل با موارد زیر:
- امتیازات
- امتیازها
- برتری ها
- رجحان ها
- فزونی ها
- فواید
- مزیت ها
- منافع
- سودها
آوا: | /maziyyat/ |
مزیت به عربی: | امتیاز , براعة , تفضیل صعود , فائدة |
اشتباه تایپی: | lcdj |
تلفظ مزیت:
مزیت به انگلیسی
- preference
- excellence
- merit
- virtue
- advantage
- benefit
- privilege or gain
- beauty
- credit side
- dividend
- odds
- plus
- privilege
- prerogative
معنی مزیت در لغتنامه دهخدا
مزیت [ م َ زی ی َ ] ( ع اِمص ، اِ ) مزیة، فضیلت و فزونی و برتری، ج ، مزایا ( ناظم الاطباء ) افزونی و زیادت و فضیلت ( غیاث ) فضیلت، زیادتی، استعلاء، فضل، امتیاز، طائل، افزونی، تفوق،ج ، مزایا ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ).
مصدر میمی ، ج ، مزایا، پیشی، برتری، رجحان ( یادداشت ایضاً ): و آدمیان را به فضل و منت خویش به مزیت عقل و رجحان خرد از دیگر جانوران ممیز گردانید ( کلیله و دمنه )، قول او بر فعل او رجحان و گفتار بر کردار مزیت دارد ( کلیله و دمنه ).
و مزیت و رجحان این پادشاه دیندار…بر پادشاهان عصر… از آن ظاهرتر است که بندگان را در آن به اطنابی و اسهابی حاجت افتد ( کلیله و دمنه ).
و چنانکه خاتم انبیا… به فضیلت مزیت و به رتبت تقدم داشت.» ( سندبادنامه ص 13 )، رجاحت و مزیت اولوالامر بر اصناف مردمان بدانست که… ( سندبادنامه ص 7 )، تا مترشح مزیت احماد و متوشح مزید اعتماد شود ( سندبادنامه ص 8 ).
ادامه معنی مزیت در لغتنامه دهخدا
در این یک بیت مزیت مراتب و خصایص اوصاف و مناصب حکم او ایراد کرده است ( تاریخ یمینی ص 284 )، وزیران در نهانش گفتند که رای ملک را چه مزیت دیدی بر رای چندین حکیم ( گلستان ).
|| استحقاق || فرق ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا )
مزیت [ م ُ زَی ْ ی َ ] ( ع ص ) روغن زیت مالیده شده ( از اقرب الموارد ) ( غیاث ).
واژه مزیت [ م َ ] ( ع ص ) روغن دار؛ طعام مزیت ؛ طعام روغن دار ( منتهی الارب )، آنچه در آن روغن زیتون داخل کند ( از اقرب الموارد )، روغن زیتون دار، طعام روغن زیتون دار ( ناظم الاطباء ).
مزیة [ م َ زی ی َ ] ( ع اِمص ، اِ ) فزونی، ( منتهی الارب از ماده «م زو» )، فضیلت، ج ، مزیات و مزایا ( اقرب الموارد )، فضیلت و افزونی، کل شی تمامه و کماله، ج ، مزایا ( دهار )، فضیلت ( مهذب الاسماء )، مزیت، افزونی، زیادتی.
معنی مزیت در لغتنامه معین
(مَ یَّ ) [ ع . مزیة ] (اِمص . ) فضیلت ، برتری .
فرهنگ عمید:
آنچه کسی یا چیزی به واسطۀ آن بر نوع خود برتری داشته باشد، افزونی، برتری.
معنی مزایا در لغتنامه دهخدا
مزایا [ م َ ] ( ع اِ ) ج ِ مزیة، فزونی ها ( ناظم الاطباء ) || عطیه ها و انعام ها ( ناظم الاطباء )، || مجازاً به معنی عطایا و انعامات مستعمل می شود ( آنندراج ).
|| در تداول، آنچه اضافه بر میزان حقوق مقرر به کارمند دهند مانند حق ریاست، حق مدیریت، حق اولاد و جز آن.
|| آنچه موجب امتیاز شود.
مطالب پیشنهادی
مزیت یعنی چه ?