حتما برای شما هم پیش آمده است واژه اخف را بشنوید یا مشاهده کرده باشید و از معنی دقیق آن مطلع نباشید، در این مطلب معنی دقیق این کلمه را مرور میکنیم ( اخف یعنی چه ? ).
فهرست مطالب
معنی اخف
مترادف و معادل واژه اخف:
- خفیف تر
- سبکتر
- کم وزن تر
- ماندگان و رفتگان
تلفظ اخف:
معنی اخف در لغتنامه دهخدا
اخف [ اَ خ َف ف ]( ع ن تف ) نعت تفضیلی از خفیف، سبک تر، خفیف تر، مقابل اثقل: خزانه بگشادند هرچه اخف بود از جواهر و زر و سیم و جامه بغلامان داد تا برداشتند ( تاریخ بیهقی ).
– امثال:
- اخف حلماً من العصفور
- من اخف رأساً من الذئب و من الطائر
- اخف من فراشة
- اخف من یراعة
|| گواراتر، سبک تر: هو من اعذب المیاه و اخفها ( رحله ابن جبیر )، و اعذب المیاه و اخفها ماء جیحون ( صورالاقالیم اصطخری ).
اخف در فرهنگ عمید
۱. خفیف تر.
۲. سبک تر، کم وزن تر.
معنی خفیف در لغتنامه دهخدا
خفیف [ خ َ ] ( ع ص ) سبک، ( منتهی الارب ) ( از تاج العروس ) ( از لسان العرب )، مقابل ثقیل، ضد گران و سنگین ( یادداشت بخط مؤلف )، ج، خِفاف، اخفاف، اَخِفّاء هو الذی خلقکم من نفس واحدة و جعل منها زوجها لیسکن الیها فلما تغشَّی̍ها حملت حملا خفیفاً فمرت به فلما اثقلت دعوا اﷲ ربهما لئن آتَیْتَنا صالحا لنکونن َّ من الشاکرین ( قرآن 189/7 ).
|| شخص سبک، بی قدر، حقیر، بی وقار، خوار ( ناظم الاطباء ):
این سخن پایان ندارد وآن خفیف
می نویسد رقعه در طمع عفیف(مولوی)
|| نرم،آهسته ( یادداشت بخط مؤلف ).
– مشی خفیف: رفتن نرم.
|| آنچه از مرکز بمحیط رود و تا آنجا نرسد نیارامد ( از کائنات جو ابوحاتم اسفزاری )، || خفیف نزد اهل قوافی شعر منهوک را گویند ( از کشاف اصطلاحات فنون )، رجوع به منهوک در این لغت نامه شود.
|| ( اصطلاح عروض ) خفیف نزد عروضیان، اسم بحریست که وزن آن فاعلاتن مستفعلن فاعلاتن باشد دو بار، چنانکه در عنوان اشرف گفته شده است در جامعالصنایع آمده: بحر خفیف را دو وزن می باشد: یکی تام و دیگری مجزو، اولین جمیع اجزاء بدین مثال :
ز خفیف ار طلب کنی مثلی را تو وزن کن
فعلاتن مفاعلن فعلاتن مفاعلن
دوم دو جزء بر اصل و یکی محذوف و مثال آن این شعر:
ز خفیف آن نمونه کش بسخن
فعلاتن مفاعلن فعلن ( از کشاف اصطلاحات الفنون ).
خفیف [ خ َ ] ( اِخ ) وی شاگرد علی بن عیسی و علی بن عیسی شاگرد خلف مروزی است. او از صناع حاذق و فاضل آلات جنگی بود ( از فهرست ابن الندیم ).
(مصدر) خفیف [ خ َ ] ( ع مص ) مصدر دیگر خف و خفة ( منتهی الارب ).
خفیف [ خ َ ] ( اِخ ) ابوعبداﷲ خفیف، رجوع به ابوعبداﷲ خفیف در این لغت نامه و سیرة ابن خفیف شود.
مطالب پیشنهادی
اخف یعنی چه ?