شاید شما هم در مورد نوشتن غوغا یا قوقا دچار شک شوید که کدام املا درست می باشد، در این مطلب املای این واژه را بررسی میکنیم تا در هر مورد از املای صحیح استفاده کنیم (غوغا یا قوقا ?).
املای صحیح این واژه « غوغا » میباشد و نوشتن آن به صورت « قوقا » نادرست است.
فهرست مطالب
غوغا یعنی چه ?
مترادف و معادل واژه غوغا:
- شور
- مردم بسیار و درهم آمیخته
- آشوب
- ازدحام
- الم شنگه
- جنجال
- صدای بلند
- بانگ و فریاد
- خروش
- داد و بیداد
- سر و صدا
- غریو
- غلغله
- فغان
- مناقشه
- ولوله
- همهمه
- هنگامه
- هیاهو
- آوازه
- بانگ
- انبوهی از جانداران
آوا: | /qowqA/ |
متضاد واژه غوغا: | آرامش، سکوت |
اشتباه تایپی: | y,yh |
نقش: | اسم |
ترکیبات پرکاربرد: | غوغاسالاری غوغاطلب |
غوغا در حل جدول کلمات: | هیاهو |
(غُ ) [ ع غوغاء ] (اِ) ۱ – مردم بسیار و درهم آمیخته ۲ – در فارسی به معنی جار و جنجال زیاد و فغان
۱. دادوفریاد، خروش
۲. مردم بسیار و درهم آمیخته
۳. (اسم، صفت ) [قدیمی] مردم آشوب طلب
* غوغا انگیختن: (مصدر لازم ) [قدیمی] = * غوغا کردن
* غوغا برآوردن: (مصدر لازم ) [قدیمی] = * غوغا کردن
* غوغا کردن: (مصدر لازم )
۱. هیاهو و دادوفریاد کردن، هنگامه کردن
۲. [مجاز] فتنه و آشوب برپا کردن
تلفظ غوغا:
غوغا در لغتنامه دهخدا
غوغا [ غ َ / غُو ] ( اِ ) شور و مشغله، شور و مشغله و فریاد و فغان که در وقت حادثه و بلایا از ازدحام و خروج خلق برآید حتی فریاد سگان به یکبار، و پیداست که غو بمعنی فریاد و نعره است، و «غا» مبدل «گا» بمعنی جایی که غو و فریاد بسیار، و محل اجتماع فریادخواهان باشد، چنانکه شوغاه جای خوابیدن شب گوسپندان را گویند.
بانگ فریاد و شور، آوازهای بلند پی هم و درهم، و به این معنی مخصوص فارسی است، شاید اصل کلمه، «کوکا»ی فارسی باشد.
رجوع به کوکا در برهان قاطع و کلمه رعار در فرهنگ جهانگیری شود. غوغا بمعنی شور و فریاد و بانگ بمجاز است، زیرا این کلمه در اصل بمعنی جماعت و انجمن است و کثرت اشخاص موجب بانگ و فریاد بود، با الفاظافتادن و بردن و برخاستن و داشتن و کردن و نشستن استعمال میشود، هیاهو، هنگامه، داد و بیداد، هلالوش، ازدحام با هیاهوی بسیار، شلوغی، هیجان، جَلَب، جَلَبة، دَقدَقَة:
کشیدند صف لشکر شاه تور
برآمد همی جنگ و غوغا و شور(فردوسی)
پیغمبری ولیک نمی بینم
چیزیت معجزات مگر غوغا(ناصرخسرو)
یا شب مهتاب از غوغای سگ
کند گردد بدر را در سیر تگ (مولوی)
این تویی با من و غوغای رقیبان از پس
وین منم با تو گرفته ره صحرا در پیش(سعدی)
– پرغوغا: پرشور، پرهیجان، بسیار بانگ و فریاد.
– غوغای هراسندگان: کنایه از استغفار و توبه توبه کنندگان و تائبان و آه پشیمانان و ترسندگان باشد.
|| ستیزه و مناقشه و منازعه.
|| جمعیت، انجمن، به ترکی مغولی قورلتای = قوریلتای گویندیه آن چ معین، جماعتی از عوام الناس که برای مقصدی و بیشتر برای مخالفت با شاهی یا رفتن به جنگی همدست شده، بقصد خود قیام کنند. بَوش، اوباش، سفله، اراذل، حَشَر، چریک، و رجوع به غوغاء شود.
|| هرج و مرج، انقلاب، اغتشاش، آشوب، شرانگیزی.
غوغا به انگلیسی
- uproar
- tumult
- disturbance
- riot
- ruckus
- affray
- babel
- clamor
- din
- flurry
- furor
- fuss
- hullabaloo
- hurly-burly
- mob
- rip-roaring
- turmoil
- scrum
غوغا به عربی
- اضطراب
- اضطرابات
- شجار
- صخب
- ضجیج
- غوغاء
- معرکة
- هذیان
غوغاطلب یعنی چه ?
مترادف و معادل واژه غوغاطلب:
- غوغایی
- غولدنگ
- ماجراجو
- ماجراطلب
- مفسده جو
- فتنه انگیز
- فتنه جو
- واقعه طلب
- متضاد غوغاطلب: آرامش طلب
/qowqAtalab/
معنی غوغاطلب در لغتنامه دهخدا
غوغاطلب [ غ َ / غُو طَ ل َ ] ( نف مرکب ) آنکه غوغا و فتنه جوید، فتنه جو، مفسده جو، غوغاگر، فتان رجوع به غوغا شود.
فرهنگ عمید:
آشوب طلب، فتنه جو.