حتما برای شما هم پیش آمده است کلمه بی بدیل را بشنوید یا مشاهده کرده باشید و از معنی دقیق آن مطلع نباشید، در این مطلب معنی دقیق این کلمه را مرور میکنیم ( بی بدیل یعنی چه ? ).
معنی بی بدیل
مترادف و معادل «بی بدیل» :
- بی بدل
- بی تا
- فرید
- بی مانند
- بی مثل
- فرد
- بی نظیر
- بی همتا
- یکتا
- بی همال
آوا: | /bibadil/ /badil/ |
نقش: | صفت |
اشتباه تایپی: | fd fndg |
تلفظ بی بدیل:
بدیل یعنی چه ?
مترادف و معادل بدیل:
- اهل اله
- سالک
- صالح
- عارف
- همتا
- جانشین
- عوض
- جایگزین
- انتخاب
- گزینه
- شق
فرهنگ معین:
(بَ ) [ ع ] (اِ) عوض، جانشین
فرهنگ عمید:
عوض، جانشین.
معنی بدیل در لغتنامه دهخدا
بدیل [ ب َ ] ( ع اِ ) هرچه بجای دیگری بود ( منتهی الارب )( ناظم الاطباء ) بدل چیزی ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ) بدل، عوض، ج ابدال و بدلاء یقال : «هذا بدیل ماله عدیل » ( از اقرب الموارد ) خلف از چیزی یا کسی، آنکه تواند بجای دیگری بود ( یادداشت مؤلف ) :
جشن فریدون خجسته باد و همایون
بر عضد دولت آن بدیل فریدون(فرخی)
در جهانداری بملک و در عدو بستن بجنگ
هم سلیمان را قرینی هم فریدون را بدیل(فرخی)
از جهان علم و دین بری وین جا
حکمت و پند ماند از تو بدیل(ناصرخسرو)
ور جز در تست بوسه جایم
پس من نه بدیل بوالعلایم(خاقانی)
بدیل دوستان گیرند و یاران
ولیکن شاهد ما بی بدیل است(سعدی طیبات )
– بدیل یافتن:عوض یافتن. چیزی را بجای چیز دیگر بدست آوردن :
شاید که مرد پیر بدین گه شود جوان
گیتی بدیل یافت شباب از پی مشیب.
رودکی ( احوال و اشعار رودکی ، نفیسی ص 969 ).
بدیل. [ ب َ ] ( اِخ ) نام خاقانی شروانی ( از غیاث اللغات ) ( از آنندراج ) :
بدل من آمدم اندر جهان سنایی را
بدین دلیل پدر نام من بدیل نهاد(خاقانی)
بدیل [ ب ُ دَ ] ( اِخ ) نام چند تن صحابی و چند تن محدث است ( از منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ) رجوع به الاصابة و امتاع الاسماع شود.