حتما برای شما هم پیش آمده است واژه «مستعد» را بشنوید یا مشاهده کرده باشید و از معنی دقیق آن مطلع نباشید، در این مطلب معنی دقیق این کلمه را مرور میکنیم (مستعد یعنی چه ?).
معنی مستعد
مترادف و معادل واژه مستعد:
- زرنگ
- باهوش
- بااستعداد
- آماده
- حاضر
- مهیا
- سازور
- سزاوار
- قابل
- لایق
- بارور
- حاصل خیز
نقش: | صفت |
آوا: | /mosta~edd/ |
متضاد مستعد: | غیرمستعد، نامستعد |
اشتباه تایپی: | lsjun |
(مُ تَ عِ دِّ ) [ ع ] (اِفا) آماده، مهیا، دارای قابلیت و استعداد.
۱-کسی که آماده برای کاری است، آماده.
۲- بااستعداد.
تلفظ مستعد:
معنی مستعد در لغتنامه دهخدا
مستعد [ م ُ ت َ ع ِدد ] ( ع ص ) نعت فاعلی از استعداد، مهیا و آماده شده به کاری ( اقرب الموارد ) ساختگی و آمادگی چیزی دارنده ( غیاث ) ( آنندراج )، آماده، آراسته، مهیا، ساخته، حاضر، رجوع به استعداد شود : چون… فضیحت خویش بدید… مستعد و متشمر روی بتابد [ شتربه ] ( کلیله و دمنه )، طایفه ای از لشکر ابوعلی برعقب او تا به پل مرو رود برفتند.
و او مستعد کار بود به مقاومت ایشان بازایستاد ( ترجمه تاریخ یمینی ص 109 )، به ملک نوح کس دوانید تا کار را مستعد باشد و عزیمت حرکت را به امضاء رساند ( ترجمه تاریخ یمینی ص 147 ) مُشفَتِرّ: مستعد دامن بر زده و بر پای خاسته ( منتهی الارب ).
– مستعدبودن: آماده بودن.
– مستعد شدن: آماده شدن، مهیا شدن : به شمار دعوت اسلام تظاهر نمود و به سعادت هدایت مستعد شد ( ترجمه تاریخ یمینی ص 410 )، عزم مدافعت مصمم کرد و مستعد کار شد. ( ترجمه تاریخ یمینی ص 417 ).
– مستعد قبول: حاضر و آماده برای دریافت کردن ( ناظم الاطباء )، آماده برای پذیرفتن.
– مستعد کردن: آماده کردن، آماده ساختن، مهیا کردن، حاضر کردن.
|| سزاوار و لایق و شایسته ( ناظم الاطباء ).
– مستعد نفرین: سزاوار نفرین ( ناظم الاطباء ).
– نامستعد: نالایق، که درخور تربیت و یا ترقی نیست : استعداد بی تربیت دریغ است و تربیت نامستعد ضایع ( گلستان ).
|| با استعداد، دارای استعداد.
مستعد به انگلیسی
- fit
- talented
- apt
- disposed
- ready
- prepared
- susceptible
- inclined
- liable
- prone
- ripe
مطالب پیشنهادی
مستعد یعنی چه ?