حتما برای شما هم پیش آمده است واژه اضمحلال را بشنوید یا مشاهده کرده باشید و از معنی دقیق آن مطلع نباشید، در این مطلب معنی دقیق این کلمه را مرور میکنیم ( اضمحلال یعنی چه ? ).
فهرست مطالب
معنی اضمحلال
مترادف و معادل واژه اضمحلال:
- از هم پاشیدن
- امحا
- انحطاط
- انهدام
- خرابی
- زوال
- فروپاشی
- فنا
- محو
- نابودی
- نیستی
- ویرانی
- تباهی
آوا: | /~ezmehlAl/ |
اشتباه تایپی: | hqlpghg |
نقش: | اسم |
اضمحلال به انگلیسی: | overthrow collapse breakup |
(اِ مِ ) [ ع ] ۱ – (مص ل) نیست شدن ۲ – از هم پاشیدن ۳ – (اِمص) نابودی.
نیست شدن، تباه شدن، از میان رفتن، نابود شدن، برافتادن، ازهم پاشیدگی، نابودی.
تلفظ اضمحلال :
معنی اضمحلال در لغتنامه دهخدا
اضمحلال [ اِ م ِ ] ( ع مص ) نیست شدن ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( زوزنی ) ( مجمل اللغة ) نیست شدن و نابود شدن ( مؤید الفضلا )، رفتن ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء )، ناپدید شدن، برافتادن، برافتادگی، فنا و نیستی، ذهاب و انحلال و تلاشی ( از اقرب الموارد ) || گشاده و پریشان شدن ابر ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) انقشاع ابر، تقشع ( از اقرب الموارد ) اضمحنان ( از منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ) رجوع به اضمحنان شود.
مضمحل یعنی چه ?
مترادف و معادل واژه مضمحل:
- تباه
- درهم شکسته
- سرکوب
- متلاشی
- منقرض
- منکوب
- نابود
- ناپدید
- نیست
آوا: | /mozmahel/ |
اشتباه تایپی: | lqlpg |
مضمحل به انگلیسی: | overthrown annihilated |
معنی مضمحل در لغتنامه دهخدا
مضمحل [ م ُ م َ ح ِل ل ] ( ع ص ) نیست و محو شونده و ناچیز و سست ( غیاث ) ( آنندراج ) نیست و نابود و پراکنده و پریشان و منتشر و ناپدید و نابود و محو شده و برطرف شده و ناچیز ( ناظم الاطباء ).
– (مصدر) مضمحل شدن: نیست و نابود شدن: و از گرستن رطوبات زجاجی و ملحی، بحکم قوت حرارت غریزی منحل و مضمحل شد ( سندبادنامه ص 291 ).
– مضمحل گرداندن: نابود گرداندن، نیست کردن: و بعضی را بخار شکل بطریق آه از راه نفس بیرون آردو بتدریج مضمحل گرداند ( سندبادنامه ص 15 ).
فرهنگ معین:
(مُ مَ حِ لّ ) [ ع ] (اِفا) پراکنده، از میان رفته، نابود.
فرهنگ عمید:
نیست و نابود، پراکنده، ازمیان رفته.
مطالب پیشنهادی
اضمحلال یعنی چه ?