حتما برای شما هم پیش آمده است واژه نکته را بشنوید یا مشاهده کرده باشید و از معنی دقیق آن مطلع نباشید، در این مطلب معنی دقیق این کلمه را مرور میکنیم ( نکته یعنی چه ? ).
معنی نکته
مترادف و معادل واژه نکته:
- مسئله
- نقطه
- مضمون
- مطلب
- مساله دقیق
- دقیقه
- لطیفه
- سخن لطیف و نغز
- رمز
- سر
- دلیل
- نکته دان: باهوش، ظریف، نکته سنج
- نکتهسنج: باریک بین، خوش طبع
- نکته گیر: خرده گیر، منتقد
- نکته انحرافی :دلیل نامربوط، مغالطه
آوا: | /nokte/ |
اشتباه تایپی: | k;ji |
نقش: | اسم |
نکته به انگلیسی: | point witticism epigram subtlety contention dot fact pointer |
نکته در عربی: | نقطة |
(نُ ت ِ ) [ع نکتة] (اِ) =
نقطه
مفهوم لطیف و دقیقی که با دقت و تأمل دریافت شود
مسٲلۀ دقیقی که با دقت نظر و امعان فکر به دست آید
جملۀ لطیفی که در شخص تٲثیر کند و مایۀ انبساط شود
تلفظ نکته:
معنی نکته در لغتنامه دهخدا
نکتة [ ن ُ ت َ ] ( ع اِ ) نقطه سیاه بر سفیدی وگفته اند نقطه سپید بر چیز سیاه || نشانی که براثر نَکْت [ زدن سر انگشت یا سر چوب بر زمین ] در آن پدید آید || زنگ که بر آئینه و شمشیر پیدا شود || مسأله دقیقی که با دقت نظر و امعان فکر دریافته شود، ج – نُکَت، نِکات ( از اقرب الموارد ) در تمام معانی رجوع به نکته شود.
نکته [ ن ُ ت َ / ت ِ ] ( از ع ،اِ ) نکتة، خجک ( آنندراج ) ( منتهی الارب ) نقطه ( جهانگیری ) ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( غیاث اللغات )، خال، لک، لکه ( یادداشت مؤلف ) : چون گناهی کند نکته ای سیاه بر دلش افتد ( تفسیر ابوالفتوح رازی ).
|| سخن پاکیزه که پوشیده باشد یعنی هرکس آن را نداند ( غیاث اللغات ) مسأله لطیفی که با دقت نظر و امعان فکر کشف و ادراک شود ( از تعریفات ). موضوع دقیق و مهم که دریافتن آن محتاج دقت باشد، || ایراد.
– نکته گرفتن: ایرادگرفتن ( آنندراج ) ( فرهنگ فارسی معین )، اعتراض کردن ( فرهنگ فارسی معین ).
|| سخن پاکیزه و باریک و بکر ( آنندراج )، دقیقه، سخن دلنشین ( از صراح ) مضمون لطیف و دقیق نادره.
|| شرط، صفت، دقیقه. رمز.
|| کنایه، اشاره، رمز، سِرّ، سخن سربسته.
|| نشانی راگویند که به زدن سر انگشت یا سر چوب بر زمین پدید آید ( جهانگیری ).
نکته در اشعار فارسی
ای نکته مروت را معنی
ای نامه سخاوت را عنوان(فرخی)
بشنو این نکته را که سخت نکوست
مار به دشمنت که نادان دوست(سنائی)
آن نکته یاد کن که در آن قطعه گفته ای
کآتش دهم به روح طبیعی به جای نان(خاقانی)
حلاج بر سر دار این نکته خوش سراید
از شافعی مپرسید امثال این مسائل(حافظ)
اگر او هفت سخن با تو بگوید به مثل
زآن تو را نکته برون آید بیش از هفتاد(فرخی)
نکته دوشیزه من حرز روح است از صفت
خاطر آبستن من نور عقل است از صفا(خاقانی)
مالک الملک سخن خاقانیم کز گنج نطق
دخل صد خاقان بود یک نکته غرای من(خاقانی)
سپیده دم که صبا بوی لطف جان گیرد
چمن ز لطف هوا نکته بر جنان گیرد(حافظ)
بجز شکردهنی نکته هاست خوبی را
به خاتمی نتوان زد دم از سلیمانی(حافظ)
بدان عارض کز او چشم آب گیرد
ز تری نکته بر مهتاب گیرد(نظامی)
صوفی چو تو رسم رهروان می دانی
بر مردم رند نکته بسیار مگیر(حافظ)
زیرکان راه عیش می رفتند
نکته های لطیف می گفتند.(نظامی)
هزار نکته باریکتر ز مو اینجاست
نه هرکه سر بتراشد قلندری داند(حافظ)
به یک اندیشه راه بنمائی
به یکی نکته کار بگشائی(نظامی)
گر بر سر نفس خود امیری مردی
بر کور و کر ار نکته نگیری مردی(پوریای ولی)
ور سخن کُش یابم آن دم زن به مزد
می گریزد نکته ها از دل چو دزد(مولوی)
غفلت و بی دردیت فکر آورد
در خیالت نکته بکر آورد(مولوی)
یزدان به نبی گفته که در عسر بود یسر
وین نکته بر نفس سلیم است مسلم(قاآنی)
به هر نکته که خسرو ساز می داد
جوابش هم به نکته بازمی داد(نظامی)
مطالب پیشنهادی
نکته یعنی چه ?
نکته یا نقطه نظر معنای ویژه ای دارد که باید بیشتر تفسیر بشه
نکنه چیست