حتما برای شما هم پیش آمده است واژه «وزین» را بشنوید یا مشاهده کرده باشید و از معنی دقیق آن مطلع نباشید، در این مطلب معنی دقیق این کلمه را مرور میکنیم (وزین یعنی چه ?).
وزین
مترادف و معادل واژه وزین:
- پروزن
- ثقیل
- سنگین
- گران
- ارزشمند
- گران سنگ
- باوقار
- رزین
- سنجیده
- گرانقدر
- گرانمایه
- موقر
- مهم
- باوقار
- متین
اشتباه تایپی: | ,cdk |
نقش: | صفت |
آوا: | /vazin/ |
متضاد وزین: | سبک |
وزین به انگلیسی: | serious firm of influence grave ponderous sober heavy statuesque weighty [fig] of weight or influence |
وزین در جدول کلمات: | سنگین گران متین باوقار |
فارسی به عربی: | ثقیل |
معنی وزین
(وَ ) [ ع ] (ص) =
۱ – سنگین
۲ – باوقار، متین
۱- سنگین، گران، ثقیل
۲- [مجاز] متین، باوقار
معنی وزین در لغتنامه دهخدا
وزین [ وَ ] ( ع ص ) دارای وزن، گران و باسنگ ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) سنگین ( ناظم الاطباء )، ثقیل || بااهمیت، گرانقدر ( فرهنگ فارسی معین ): هو وزین الرأی، او استواررای و محکم خرد است ( از ناظم الاطباء ) ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ).
|| حنظل آس کرده. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ) حب الحنظل المطحون ( اقرب الموارد ) ( المنجد ).
وزین. [ وَ ] ( حرف ربط + حرف اضافه + صفت / ضمیر ) وز این، مخفف و از این :
وزین روی بنشست بهرام گرد
بزرگان لشکر برفتند و خرد(فردوسی)
وزین [ وَزْ زی ] ( ع اِ ) مرغ آبی ( منتهی الارب ) بط. قاز ( ناظم الاطباء ).
وزی. [ وَ ] ( اِخ ) ده کوچکی است از دهستان نهرهاشم بخش مرکزی شهرستان اهواز در 3 هزارگزی شمال راه شوسه اهواز به حمیدیه. سکنه ٔآن 240 تن است. آب آن از رودخانه کرخه، محصول آنجاغلات، شغل اهالی زراعت و گله داری است و راه در تابستان اتومبیل رو است ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6 ).